«رفتی به شهر کورها، دیدی همه کورند، تو هم کور شو!»

مجله‌ی خبری «صبح من»: روزی بود و روزگاری بود. در آن روزگار، پادشاهی حکومت می‌کرد که رابطه‌ی خوبی با مردم نداشت. مردم سرشان به کار خودشان گرم بود و پادشاه هم همیشه به فکر این بود که مالیات بیشتری از مردم بگیرد تا پول خوشگذرانی‌های خودش، خانواده‌اش و اطرافیانش فراهم شود. یک روز که پادشاه … ادامه خواندن «رفتی به شهر کورها، دیدی همه کورند، تو هم کور شو!»