صبح من: آفتاب امروز بیشتر از قبل میتابد. گرمایش پیشانیم را تَر کرد. نفسم بالا نمیآید. مثل هر روز منتظرش نشستم. داخل خانه قرار نمیگیرم. بچههای کوچه سر و صدا دارند. هر روز بازی فوتبال. همیشه پیراهنشان تا نیمههای تن خیس است. مثل همیشه عرق پیشانی را با آستین میگیرند و باز ادامه بازی. بازی … ادامه خواندن در جستجوی خود ـ بخش نخست
برای جاسازی نوشته، این نشانی را در سایت وردپرسی خود قرار دهید.
برای جاسازی این نوشته، این کد را در سایت خود قرار دهید.