تاریخ : چهارشنبه, ۲۲ اسفند , ۱۴۰۳ Wednesday, 12 March , 2025

داستان | صفحه ۳ از ۵ | مجله خبری صبح من

04دی
اندر حکایت «چه کشکی؟ چه پشمی؟»

اندر حکایت «چه کشکی؟ چه پشمی؟»

ضرب‌المثل یا زبانزد گونه‌ای از بیان است که معمولاً تاریخچه و داستانی پندآموز در پس بعضی از آن‌ها نهفته‌ است. قرار است از این پس در بخش حکایت‌های «صبح من»، به بیان داستان نهفته در پَسِ مثل‌ها بپردازیم. با ما همراه باشید.

17آبان
رازهای عجیب و غریب چند آدم

رازهای عجیب و غریب چند آدم

کاربری در یکی از شبکه‌های اجتماعی پرمخاطب از بقیه کاربران پرسید:"چه رازی در زندگی دارید که نمی‌توانید با اطرافیان، دوستان یا اعضای خانواده در میان بگذارید؟" کاربران مختلف از سراسر دنیا خیلی زود به این پرسش واکنش نشان دادند و سینه خود را از شر سنگینی رازهایی ناگفتنی خلاص کردند. در ادامه قرار است با هم نگاهی بیندازیم به تعدادی از این پاسخ‌ها...

04مهر
روزی که زندگی کردن آموختم ـ بخش نخست
رمان انگیزشی:

روزی که زندگی کردن آموختم ـ بخش نخست

این رمان، داستان «جاناتان» را بیان می‌کند که به رغم موفقیت‌های کاری، درگیر موضوعات زیادی در زندگی است. حادثه‌ای به او یاد می‌دهد که زندگی، چیزی فراتر از روزمرگی ماست.

04مرداد
سقایی خونین با مشک پاره‌پاره
شب نهم محرم: حضرت عملدار کربلا (ع)

سقایی خونین با مشک پاره‌پاره

در این در دلنوشته می‌خوانیم که یادم می‌آید وقتی برای اولین‌بار پرواز کردم، از بالای سرزمینی رد شدم. دیدم نهری در آنجا جاری شده است. نزدیک نهر شدم، دیدم صدای فریاد می‌آید... . برای ادامه‌ی خواندن این دلنوشته، با ما همراه باشید.

03مرداد
بعد از تو، پدر پیر شد
شب هشتم: علی اکبر

بعد از تو، پدر پیر شد

این دشمن عجیب است که هیچ رحمی ندارد. چقدر در دلشان لقمه حرام جای گرفته که این گونه با شمشیر به جان علی افتادند. چقدر بغض و کینه از این خاندان پاک بر دل داشتند که اینگونه علی را پاره پاره کردند...

02مرداد
بأی ذَنبٍ قُتِلَت؟!
شب هفتم: علی اصغر(ع)

بأی ذَنبٍ قُتِلَت؟!

طفل بی‌جان در میان دستش. چه کند حال خرابش، دردش، ‌مادرش طفلش سپرد تا که سیراب شود. سیراب شد اما نه به دست پدرش. پس عبا را بکشید تا نبیند مادری فرزندش...

27تیر
مولای من! به کوفه نیا!
شب اول محرم ـ مسلم بن عقیل؛

مولای من! به کوفه نیا!

نفرین بر تو کوفه که پیک حسین(ع) را از بالای بلندی، روی زمین زدی تا پیام «میا حسین» شنیده نشود. لعنت بر تو که با زر و سیم و وعده، مردمت پشت پسر عم حسین(ع) را خالی کردند.

28اردیبهشت
در جستجوی خود ـ بخش نهم
داستان دنباله دار:

در جستجوی خود ـ بخش نهم

ـ «بابا شما از کجا زری خانم رو می‌شناسید؟ چه جوریه که من صاحب کار جواد رو نمی‌شناختم؟» ـ «هیچی پیگر آقا جواد بودیم که ...