«صبح من» با فیلم و سریال: به غیر از پردههای نقرهای سینما که شاهد نمایش برخی از فیلم های ورزشی ایرانی بودهاند، مخاطبان تلویزیون نیز در طول سالهای گذشته سریالهایی با داستان ورزشی را از این رسانه تماشا کردهاند. در ادامه با برخی از بهترین سریالهای ورزشی آشنا میشویم.
سریال های ورزشی ایرانی
سریال به سوی افتخار

این سریال را میتوان اولین سریال فوتبالی در تلویزیون دانست که در سال ۱۳۷۷ از شبکه سوم سیما پخش شد. سیروس مقدم کارگردانی این سریال را با نویسندگی سعید سلطانی بر عهده داشت که داستان یک مربی بزرگ و با اخلاق فوتبال را روایت میکند که حاضر نیست به خواستههای مافیا در فوتبال تن دهد. این مربی به همین دلیل از مربیگری یک تیم دسته اولی استعفا داده و به یک تیم دسته سومی کوچ میکند و موفق میشود با همه مشکلات موجود با این تیم به فینال جام حذفی باشگاههای کشور صعود کند.
سریال پژمان

یکی دیگر از سریالها و فیلم های ورزشی ایرانی موفق در تاریخ سینما و تلویزیون ایران است که در ژانر طنز توانست نظر مخاطبان زیادی را به سوی خود جلب کند. این سریال که در سال ۱۳۹۲ بر روی آنتن شبکه سه سیما قرار گرفت، یه نویسندگی مهراب قاسمخانی و کارگردانی سروش صحت ساخته شده که در آن پژمان جمشیدی بازیکن سابق تیم فوتبال پرسپولیس در آن به ایفای نقش میپردازد.
همانطور که از نام این سریال مشخص است، زندگی فوتبالی پژمان جمشیدی سوژه اصلی داستان است که به صورت طنز روایت شده است. پژمان جمشیدی که برای چهار فصل متوالی و با وجود تلاشهای فراوان خود و مدیر برنامههایش موفق به حضور در ترکیب هیچ تیمی نشده است، همچنان در حال و هوای شهرت و محبوبیت خود قرار دارد. پژمان در این سریال به همراه مدیر برنامههای خود تلاش میکند که یک تیم مناسب پیدا کرده و در آن مشغول به بازی شود که در این مسیر اتفاقات جالبی در انتظار او و مدیر برنامههایش قرار دارد.
سریال یاغی

بدون شک یکی از بهترین سریالهای ورزشی ایرانی است که توسط محمد کارت کارگردان جوان و صاحب سبک سینمای ایران که با فیلم زیبای شنای پروانه آن را میشناسیم، ساخته شده است. این سریال در سال ۱۴۰۱ در ۲۰ قسمت از شبکه نمایش خانگی پخش شد و محبوبیت زیادی در بین مخاطبان پیدا کرد. این سریال یک درام اجتماعی و جنایی است که درونمایه ورزشی نیز دارد و توانسته است داستان شخصیتهای خود را به خوبی و به زیبایی روایت کند.
این سریال داستان زندگی نوجوانی به نام جاوید را روایت میکند که در محلههای جنوب شهر تهران در زمین خاکی کشتی میگیرد. جاوید که عاشق و دلباخته دختری به نام ابرا شده است پس از مهاجرت او به خارج تلاش میکند تا با راه یافتن به تیم ملی کشتی و کسب عنوان قهرمانی در جهان توانایی خود را به خانواده ابرا اثبات کرده و به عشق خود برسد. در این مسیر داستانها و اتفاقات تلخ و شیرینی برای جاوید اتفاق میافتد که جذابیت داستان را دو چندان میکند.
سریال خانه ما

سریال «خانه ما» را مسعود کرامتی کارگردانی کرد اما نمیتوان سهم پیمان قاسمخانی در موضع نویسنده فیلمنامه این مجموعه را در موفقیت آن نادیده گرفت. محور اصلی سریال «خانه ما» روابط درون یک خانواده بود. خانوادهای که از همه گروههای سنی در آن نمایندهای حضور داشت. یکی از پسرهای خانواده به اسم نیما، بهشدت دلبسته به فوتبال بود و این علاقهمندی در داستان برخی قسمتهای مجموعه، انعکاس ویژهتری هم پیدا میکرد. او قصد داشت بهصورت حرفهای تبدیل به یک فوتبالیست شود. تعاملات و گاه کشمکشهای او با برادرش پویا و خواهرش سارا، یکی از بخشهای بهیادماندنی این سریال برای مخاطبان بود.
سریال سه، پنج، دو

حسین سهیلیزاده بعد از «ترانه مادری»، «دلنوازان» و «فاصلهها» در آستانه دهه ۹۰ سراغ فضایی متفاوت رفت و سریال «سه، پنج، دو» با حال و هوایی فوتبالی رفت. سریالی که نتوانست توفیقی که سهیلیزاده در زمینه سریالهای ملودرام و خانوادگی داشت را برای او تکرار کند. سریال «سه، پنج، دو» از ابتدا بر پایه شوخی با پشتپرده فوتبال و تعاملات حاکم بر آن طراحی شده بود. برای اجرای این ایده هم دست روی داستان یک فرد متنفر از فوتبال گذاشت که در شرایطی خاص عهدهدار مدیریت یک تیم فوتبال میشود. حشمت سوری که از فوتبال متنفر است بعد از فوت عمویش بهواسطه ارثی که به او میرسد، سرمایهدار میشود و برای استفاده از این پول بادآورده، با مشورت پسرش تیم فوتبالی به نام «آذرخش» را میخرد. «سه، پنج، دو» از موقعیت حشمت و پسرش در فرآیند مدیریت باشگاه «آذرخش» استفاده کرد تا به زبان طنز، بخشی از روابط ناسالم حاکم بر فوتبال را روایت کند.
سریال آخرین بازی

حسین سهیلیزاده با کارگردانی سریال «سه، پنج، دو» نتوانست توفیقی را که در زمینه کارگردانی سریالهای ملودرام کسب کرده بود، تکرار کند اما چند سال بعد، تصمیم گرفت در قالب اسپینآف دنبالهای را بر آن سریال بسازد. خط داستانی سریال «آخرین بازی» بهنوعی دنبالهای بر همان روایت «سه، پنج، دو» بود. البته اینبار برخی کاراکترهای فرعی در داستان آن سریال، تبدیل به کاراکترهای اصلی شدند و شاید بتوان اصلیترین تفاوت این دو مجموعه را حذف کاراکتر حشمتخان با بازی فرهاد آئیش دانست. قباد کاراکتری تازه در روایت «آخرین بازی» است که در رؤیاها و توهمات خودش زندگی میکند و آرزو دارد که یک شبه ره صد ساله را برود و به ستارهای مشهور تبدیل شود، بنابراین تصمیم میگیرد که وارد دنیای فوتبال شود اما پس از پیوستنش به یک تیم لیگ برتر، اتفاقات جالبی برای او رخ میدهد.
سریال لژیونر

مسعود آبپرور با همراهی پیمان عباسی در مقام فیلمنامهنویس سریال «لژیونر» ترجیح داد تمرکز بیشتر خود را بر جریانات پشتپرده فوتبال بگذارد و کمتر سراغ هیجانات جاری در فرآیند برگزاری یک مسابقه فوتبال در زمین چمن برود. «لژیونر» موضوع دلالان فوتبال و اینکه پشت پرده فوتبال چه میگذرد را تصویر میکند و به بازیکنان فوتبالی که میآیند و دو فصل روی نیمکت مینشینند و پایشان به توپ نمیخورد و بعد دوباره فروخته میشوند و اینکه چه کسانی این بازیکنان را وارد تیمها میکنند، پرداخته میشود.