«صبح من» با دانستنیهای مذهبی: تا کنون با این پرسش مواجه شدهاید که «اگر قرار است به جهنم بروم، پس چرا خدا مرا خلق کرد؟» واکنش شما در پاسخ به این پرسش چه بوده است؟ اگر فرزند شما چنین سوالی از شما بپرسد، چگونه برخورد خواهید کرد؟
در بخش امروز دانستنیهای مذهبی «صبح من»، به طرح این پرسش و پاسخ آن پرداختهایم. با ما همراه باشید.

چرا به جهنم رفتن را برای خودتان حتمی قرار دادهاید؟! میتوانید به بهشت تشریف ببرید. چه کسی مقرر نموده که شما حتماً به جهنم بروید؛ آیا جز خودتان؟! پس چرا به جای خود، او را متهم و مقصر مینامید؟!
مثل این است که او فرموده: «کفر و شرک نورزید، ظلم نکنید، فساد و فحشاء و تباهی راه نیندازید تا به عواقب سوءاش دچار نگردید»؛ سپس کسی بگوید: «من دوست دارم کفر بورزم، به خودم و دیگران ظلم نمایم، اهل فساد و فحشا باشم و راهی جهنم شوم، پس اصلاً تو چرا مرا خلق کردی؟!»
خداوند سبحان، هیچ یک از مخلوقاتش و حتی ابلیس لعین را برای جهنم رفتن خلق ننموده است، چنان که ابلیس لعین، تا وقتی خداوند سبحان را بندگی مینمود، تا مراتب ملکوتی صعود نمود و اگر به خاطر استکبارش، تمرد نمینمود، بالاتر هم میرفت؛ اما بیماری تکبرش با امر به سجده بیرون زد؛ سجده داروی بهبود او بود، اما حاضر به مداوا نشد، بلکه عصیان نمود و سقوط کرد.
خداوند متعال، پیش از دمیدن روح حیات به کالبد حضرت آدم علیه السلام، به فرشتگانش فرمود: «إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَهً ـ همانا روی زمین، جانشین [نه جایگزین] قرار خواهم داد» (البقره، ۳۰)؛ بنابراین انسان را با ویژگیها و قابلیتهای رسیدن به مقام خلیفه اللّهی خلق نموده و از جمله امتیازها و ویژگیهای انسان را «عقل، قلب، فطرت، اراده و اختیار در انتخاب» قرار داد.
لازمۀ اراده و اختیار در انتخاب این است که آدمی بر سر دو یا چند راهیها قرار گیرد و یکی را انتخاب کند. لذا پس از هدایت تکوینی [عقل، قلب و فطرت] و هدایت تشریعی توسط پیامبران [وحی] و امامان علیهم السلام، انتخاب بندگی خودش یا بندگی هوای نفس را به هر کسی وگذار نمود و فرمود: «لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ ـ در دین [اصول عقاید]، هیچگونه اجبار بدآمدنی (اکراهی) وجود ندارد، چرا که راه رشد از گمراهی روشن شده است» (البقره، ۲۵۶).

میفرماید: «تو را برای بهشت و قُرب به خودم آفریدم، اما لازمۀ رسیدن به این مراتب وجودی برخورداری تو از عقل، اراده و انتخاب و نیز هدایت میباشد که همه را دادم، و اگر انتخاب را به خودت واگذار نمودم، ارزشی است که به تو موهبت نمودهام.»
بنابراین، آدمی با اختیار و انتخاب خودش بهشتی یا جهنمی میشود و نباید گناه انحرافش را به این بهانه که او علم دارد و میداند، متوجه خدا کند! مانند ابلیس لعین که چون توجیهات برای تکبر و تمردش مقبول واقع نشد و این تکبر نیز اجازه نمیداد تا خود را مقصر بداند، گفت: «خدایا! تو مرا گمراه نمودی!»
علم کسی، دلیل بر عمل دیگری نمیگردد. اگر کارشناس هواشناسی علم داشته باشد که فردا باران میبارد، باران به علت علم او نمیبارد، بلکه بارش، علل و عوامل دیگری دارد. اگر معلم یا استاد بدانند که شما اهل مطالعه و تحصیل هستید و با نمره بالا در امتحانات قبول میشوید، قبولی شما به علت علم آنها نیست، بلکه به علت مطالعه و تحصیل علم خودتان میباشد.
بشر متکبر، میگوید: «خداوندا! من دوست ندارم تو را بندگی و عبادت کنم و دوست دارم بندۀ هوای نفس خودم و دیگران باشم، حال که چنین است، اصلاً تو چرا مرا خلق کردی، یا چرا مرا مجبور به بندگی خودت نیافریدی؟!» و هرگز به خودش نمیگوید: «تو چرا بندگی او را برنگزیدی و چرا تکبر میورزی و چرا راه منتهی به جهنم را انتخاب کردی ـ حال که میتوانی برگردی و مقدرات و سرنوشت خودت را تغییر دهی، چرا عناد و لجاج میورزی و برنمی گردی؟!».
در پایان باید گفت، علم خداوند سبحان به بندگانش، فقط محدود به بهشت یا جهنم رفتن آنها نیست؛ بلکه میداند چه ویژگیهایی در آنها قرار داده است ـ چه نعماتی به آنها عطا نموده است ـ چه مشکلاتی دارند ـ از نعمات، امکانات و فرصتها، چگونه استفاده نموده و مینمایند ـ چگونه راه منتهی به بهشت یا جهنم را انتخاب نموده و مینمایند؛ و میفرماید: «اختیار و انتخاب را به خودت واگذار نمودم، هر کدام را انتخاب کنی، من تو را به همان راه میبرم و به مقصدش میرسانم»!