«صبح من» با مسائل دینی: زندگى دنیا، مقدّمهاى براى زندگى آخرت است. اگر از آن بـراى کمال یافتن و بزرگ شدن بهره بردیم، پیروزی و رستگاری را از آن خود کردهایم در غیر اینصورت خود را باخته حساب کنیم.ترس از مرگ، کاملاً طبیعی است. چنان که عشق و دلبستگی به زندگی کاملاً طبیعی است.
به گزارش مجله خبری صبح من، اگر میترسیم به خاطر آنست که برای کمالات دنیوی زیان دارد و اصل حیات و زندگی ما را تهدید میکند. از طرفی چون شناختی از مرگ نداریم هراسناک و وحشتزده هستیم.اما مرگ برای برخی که حقیقت آن را یافتهاند متفاوت است و خیلی راحت همانند بوییدن گلی، جان را تقدیم جناب عزراییل(ع) میکنند. در اینجا به مواردی که باعث وحشت از مرگ میشود میپردازیم.
علت های ترس از مرگ
ترس از چگونگی خود مرگ
هیچ انسانی مرگ را تجربه نکرده است. بنابراین نگرانی انسان از کیفیت مرگ و جان دادن طبیعی است. چون نمیداند که جان دادن یعنی چه و جدایی جان از جسم چگونه است. امام در توصیف مرگ میفرماید:میهمانی ناخوانده و ناخوشایند است. دامش را همه جا گسترده، با درد و رنج محاصرهمان کرده است. کابوس مرگ، با قدرت تمام، به حریم هستی انسان وارد شده و با لشکری از بیماریها و دردهای جانکاه، طعم تلخش را میچشاند.
نگرانی از نقص و کمبود عمل
ائمه اطهار(ع) تاکید بسیار بر جمعآوری توشه داشتهاند چرا که هر چقدر هم زیاد باشد، نسبت به طولانی بودن راه ناچیز است. امام علی(علیهالسلام) میفرماید: بدان که راهی سخت در پیش داری. تا میتوانی توشه برگیر و بار گناه خود را سبک کن که سنگینیاش رنجآور است. تا میتوانی به آن سرای توشه بفرست. بدان که در مقابلت گردنههای سخت وجود دارد که باید سبکبار بوده و توشه راه داشته باشی.
دنیای آباد، آخرت ویران
امام صادق(علیهالسلام) میفرماید: فردی از ابوذر پرسید: چرا از مرگ میترسیم؟ پاسخ داد: براى این که دنیا را آباد کردهاید، و آخرتتان را ویران. طبیعى است که دوست ندارید از نقطه آباد به مکان ویران منتقل شوید.
عشق به زندگی
انسان زندگی و جهان و زیباییهای آن را دوست دارد و آرزویش است که برای همیشه زنده بماند. انسان در بدترین شرایط هم دل از زندگی برنمیکند و میخواهد که باقی باشد. امام علی(علیهالسلام) میفرماید: انسان سرانجام از همه لذتهای دنیا سیر میشود، جز لذت زندگی. برای اینست که هیچ کس در مرگ آسایش نمیبیند.
دلبستگی شدید به دنیا
یکی دیگر از عوامل مهم ترس از مرگ، دلبستگی شدید به دنیاست به گونهای که از آخرت خویش کاملا غافل و حیات دنیوی را هدف نهایی خود قرار دهد. چنین انسانی برای بهرهمند شدن هرچه بیشتر از لذایذ دنیوی، به دنبال زندگی ابدی در این دنیاست و از فرارسیدن مرگ خویش در نگرانی و اضطراب است، زیرا میپندارد که مرگ پایانبخش تمام لذتهایش است و او را دلبستگیهایش، برای همیشه جدا میسازد. قرآن کریم دنیا را با تمام نعمتهایش ناچیز، و آخرت را برتر معرفی میکند:سرمایه زندگی دنیا ناچیز و سرای آخرت برای کسی که پرهیزکار باشد بهتر است.
دست نیافتن به آرزوها و اهداف
امیرالمومنین(علیهالسلام) مرگ را عاملی برای نرسیدن انسان به آرزوها و اهداف خود معرفی کرده و آنها را بر باد رفته میداند و میفرماید: مرگ میان شما و اهدافتان فاصله میاندازد. این مسئله خود باعث ترس از مرگ میشود.
ترس از شرایط و موقعیت مرگ
انسان گاهی علاوه بر خود مرگ، از شرایط خاص مرگ نیز نگران است. مانند مرگ تصادفی و نابهنگام، مرگ با بیایمانی، مرگ در بستر یا در میدان جهاد، مرگ پس از بیماری طولانی، کشته شدن به دست دیگران، مرگ در غربت و تنهایی.همانا گرامیترین مرگها کشته شدن در راه خداست. هزار ضربه شمشیر خوردن در راه خدا بر من آسانتر است، تا در بستر مُردن.
حوادث پس از مرگ
یکی دیگر از عوامل نگرانی و ترس و اضطراب مردم نسبت به مرگ، نگرانی از حوادث پس از مرگ است. قسمتی از این حوادث مربوط به این دنیاست از قبیل: بی سرپرست ماندن فرزندان، تقسیم و تصرف اموال، و بخشی دیگر مربوط به دنیاست از قبیل: عذاب قبر و مشکلات حساب و کتاب قیامت.
ترس از مرگ در کفر و گمراهی
عاقبت بخیری و دیندار مُردن یکی از دغدغههای مردم است که آیا تا دم مرگ دیندار خواهم بود؟ بنده خوبی باقی میمانم؟ امام علی(علیهالسلام) میفرماید: از خدا چنان که شایسته است، پروا کنید و بکوشید که جز بر مسلمانی نمیرید.
ناآگاهی از حقیقت مرگ
از عوامل مهم ترس از مرگ آنست که انسان از حقیقت مرگ، که انتقال از سرای فانی به سرای باقی است، غافل است و میپندارد که با مرگ، هستی او پایان میپذیرد. طبیعی است که چنین انسانی که به صورت فطری خواستار بقا و زندگی جاودان است، از فرارسیدن مرگ در هراس خواهد بود. امام هادی(علیهالسلام) به یکی از یاران خویش که در بستر بیماری بود و از ترس مرگ، بیتابی کرده و میگریست، فرمود:ای بنده خدا، از مرگ میترسی به دلیل آنکه حقیقت آن را نمیشناسی.
کثرت گناه
کثرت گناه یکی دیگر از عوامل نگرانی مؤمنان از مرگ، گناهان بسیارش است. حضرت علی(علیهالسلام) میفرماید: «چنان مباش که به خاطر گناهان زیاد خود، مرگ برایت ناخوشایند باشد. بنابراین اگر گناهکار نباشی نباید از مرگ باک داشته باشی که تو به سوی آن بروی یا او به سوی تو گام بردارد.
آیا زمان مرگ در بدو تولد مشخص است یا نه؟
در دیدگاه اسلامی، زمان مرگ هرکس از بدو تولد در علم خداوند معلوم است و خداوند کاملا می داند که این فرد در چه زمان و مکانی و به چه سببی از دنیا خواهد رفت؛ اما این سخن که خداوند برای همه افراد مرگ را مشخص کرده و برای آنها سببی قرار داده است که محقق شدن این سبب، نیز دست خداست و خود شخص یا دیگر عوامل در وجود یا عدم وجود آن سبب نقشی ندارند و… سخن باطلی است.
چراکه برای هر کسی دو نوع اجل مطرح است یکی اجل حتمی است که آن را «اجل مسّمی» نیز گویند، و آن اینکه پایان یافتن عمر در آن زمان قطعی است. و به آن اجل مسّمی گفته شده، بدین جهت که پایان اجل در آن هنگام معین و نامیده شده است. دوم «اجل معلق» است، به این معنی که اجل مشروط است و اگر شرائطش موجود شود، مرگ واقع می شود. اگر موجود نباشد، نه، یا علل و عوامل دیگر می تواند آن را تغییر دهد؛ در مقابل اجل حتمی که بالاخره در وقتش میآید و تغییر نمی کند.
انسان از نظر ساختمان طبیعی و ذاتی، استعداد و قابلیت بقا برای مدتی طولانی دارد، ولی در اثنای این مدت ممکن است موانعی ایجاد شود که از رسیدن به حداکثر عمر طبیعی باز دارد. یک چراغ نفت سوز با توجه به مخزن نفت آن ممکن است ۲۰ ساعت استعداد روشنایی داشته باشد، اما وزش یک باد شدید و ریزش باران و یا عدم مراقبت از آن سبب میشود که عمر آن کوتاه گردد. در این جا اگر چراغ با هیچ مانعی برخورد نکند و تا آخرین قطره نفت بسوزد، سپس خاموش شود، به اجل حتمی خود رسیده است. اگر موانعی قبل از آن باعث خاموشی چراغ گردد، مدت عمر آن را اجل غیرحتمی و «معلق» میگوییم.
تا زمانی که عمل انسان در محدوده تقدیر است (یعنی در محدوده آماده سازی مقدمات و رفع موانع) قابل تغییر است. انسان می تواند با جایگزین کردن عاملی به جای عامل دیگر نتیجه را تغییر دهد، ولی وقتی تمام عوامل جمع شد، دیگر نوبت قضای الهی می رسد و قابل تغییر نیست.
در نتیجه همه افراد دو نوع سرنوشت دارند: سرنوشت مشروط و سرنوشت حتمی و آنچه ما می توانیم به تأخیر بیاندازیم همان سرنوشت مشروط است، نه سرنوشت حتمی آنچنانکه خداوند در قرآن می فرماید: «هو الّذی خلقکم من طینٍ ثمّ قضى أجلاً وأجلٌ مسمّى عنده؛» اوست کسی که شما را از گِل آفرید، آن گاه مدتی را برای شما عمر مقرر داشت و اجل حتمی نزد اوست. البته نکته دقیق در همه این مطالب آن است که ما نمی دانیم اجلی که پیش روی ما قرار دارد قطعی و حتمی است یا معلق. برای همین در روایات اسلامی نکاتی برای طول عمر از جمله صدقه و صله رحم و… بیان شده است که اینها در تأخیر مرگ تأثیر گذار است و در حدیثی پیامبر اکرم (ص) فرمودند: الصَّدَقَهُ تَمنَعُ مِیتَهَ السُّوءِ. صدقه، از مردنِ بد و دل خراش جلوگیرى مىکند.
چرا انسان باید به یاد مرگ باشد؟
آثار فراوانى بر یاد مرگ مترتب است. از این رو، هم در کلمات پیشوایان معصوم(ع) به آن سفارش شده است و هم انسان هاى خود ساخته، در مقام تهذیب نفس و سیر و سلوک، دستور به یاد مرگ بودن را مى دهند. قرآن کریم، یکى از ویژگى هاى برجسته پیامبران را، «یاد مرگ» مى داند؛ چنان که مى فرماید: إِنَّـآ أَخْلَصْنَـهُم بِخَالِصَه ذِکْرَى الدَّارِ. با موهبت ویژه اى، یادآورى آن سراى، را خالص شان گردانیدیم.
خاصیت به یاد مرگ بودن این است که اگر شخص در رفاه و سرور است و غرور او را فراگرفته، با یاد مرگ، عالم دنیا بر او تنگ مى شود. دیگر نمى تواند بر دارایى محدود خود ببالد و یا مغرور شود و اگر شخصى است که در تنگناى زندگى قرار گرفته و رنج مى برد، باز وقتى به یاد مرگ بیفتد، دنیا بر او وسیع و راحت مى شود. از سختى هاى چند روزه دنیا رنج نمى برد. على(ع) مى فرمایند: “کسى که زیاد به یاد مرگ باشد، از دنیا به اندکش راضى مى شود”.
حضرت صادق(ع) آثار یاد مرگ را چنین بیان مى کند: “یاد مرگ، شهوت ها را در نفس از بین مى برد . ریشه هاى غفلت را یک سره برمى کند. دل را با وعده هاى الهى محکم مى کند. روحیه انسان را از قساوت، پاک مى کند دل انسان را با وعده هایى الهى محکم مى کند. نشانه هاى هوا و هوس را در هم مى شکند…” و پیامبر اسلام (ص) مى فرمایند: “مرگ را بسیار یاد کنید، زیرا مرگ گناهان را پاک مى کند و میل و رغبت به دنیا را مى کاهد.”.
گردآوری و تنظیم: مجله خبری صبح من
اخبار «صبح من» را در بله و ایتا دنبال کنید:
کانال «صبح من» در بله:
https://ble.ir/sobheman
کانال «صبح من» در ایتا:
https://eitaa.com/Sobheman