تاریخ : یکشنبه, ۴ آذر , ۱۴۰۳ Sunday, 24 November , 2024
2

سندروم استکهلم در مدارس ابتدایی چیست؟

  • کد خبر : 46650
  • 09 اردیبهشت 1403 - 10:40
سندروم استکهلم در مدارس ابتدایی چیست؟
سندروم استکهلم پدیده‌ای روانی است که قربانی با آزارگر خود و یا گروگان با گروگان‌گیر حس هم‌دلی و حتی وفاداری دارد! اما ارتباط این موضوع با مدارس ابتدایی و کودکان معصوم چیست‌؟ ساعت آموزش در ایران آنقدر زیاد است که در گذر مان موجب فرسودگی کودکان در بستر آموزش می‌شود. از این رو در این جا لازم دانستیم تا چند نکته را در خصوص این فشارهای روانی و عصبی به کودکان توضیحاتی دهیم.

«صبح من» با تربیت کودک: سندروم استکهلم پدیده‌ای روانی است که قربانی با آزارگر خود و یا گروگان با گروگان‌گیر حس هم‌دلی و حتی وفاداری دارد! اما ارتباط این موضوع با مدارس ابتدایی و کودکان معصوم چیست‌؟

به گزارش مجله خبری «صبح من»، ما – والدین که فرزندان‌مان را مال خود و نه از خود می‌دانیم – با این فرشتگان معصوم کاری می‌کنیم که بی‌شباهت به پدیده سندروم استکهلم نیست.

این تمثیل از آن روست که والدین با دستان خود فرزندان خود را به مدارسی می‌سپارند که با جان و جسم کودکان‌شان چون یک‌ گروگان رفتار کنند و حتی در این روند نهایت هم‌کاری را نشان می‌دهند و حتی خواستار فشاری بیشتر(‌شما بخوانید آزاری بیشتر) از جانب مدرسه متبوع می‌شوند.

ساعات آموزش ابتدایی در ایران از متوسط آموزش دنیا ۳۰۰ تا ۴۰۰ ساعت بیشتر است و این با همکاری والدین صورت می‌پذیرد که به نظر نویسنده فاجعه‌بار است. چون در گذر زمان موجب فرسودگی کودکان در بستر آموزش می‌شود. از این رو ۷ نکته را در زیر یادآور می‌شوم:

۱. اگر پدران سنت‌زده ما خطاب به معلمان می‌گفتند ” گوشت فرزندم مال تو استخوان‌اش مال من! ” این روز‌ها بسیاری از والدین نادانسته مجوز برخورد شدیدتر را به مدارس فرزندان‌شان می‌دهند. البته نه در قالب تنبیه بدنی بلکه بسی فراتر: تلقین دایمی حس ناکافی بودن! آن هم به کودک ۷ تا ۱۰ ساله! این دیگر آموزش نیست. به تاراج رفتن کودکی‌ است.

۲. بارها شاهد بوده‌ام والدینی از مدارس متبوع خواسته‌اند فرزند ۹ ساله آنها را برای آزمون آماده کنند! آزمون‌های بی‌پایانی چون مدارس تیزهوشان، آزمون مدارس خاص (‌شما درباره برخی‌شان بخوانید مراکز گروگان‌گیری ویژه) و مانند اینها.

اهداف دوره آموزشی ابتدایی کم و بیش در اکثر کشورهای پیشرفته و حتی با تعریف یونسکو بر ۳ مبنای زیر استوار است : یادگیری مبانی سواد و اعداد، یادگیری مهارت‌های اجتماعی و ایجاد شوق و علاقه برای یادگیری

ملاحظه می کنید که در این هدف گذاری جهانی آماده‌سازی برای آزمون‌های خاص گنجانده نشده و از این رو باید پرسید شمای والد- مادر یا پدر یا هر دو- چرا روان کودک ۹ ساله‌تان را می‌آزارید و حتی بابت آن هزینه می‌پردازید؟ این اتحاد والدین و مدارس علیه یک کودک ۸-۹ ساله چه منطق و مبنایی جز کودک‌آزاری می‌تواند داشته باشد؟

البته همه کودکان در اثر فشارهای این‌چنینی دچار اسپاسم عضلانی نمی شوند اما آثار ماندگار مخرب روحی بر وجودشان می‌نشیند! از دوره ابتدایی همان را انتظار باید داشت که عقلای جهان بر آن اجماع کرده اند، نه بیشتر.

۳. هر نوع آموزش با عنصر انضباط (‌دیسیپلین) گره خورده است. گزاره‌های آموزش در فضای شاد و غیره لزوما در مقام عمل جواب‌گو نیستند. آموزش برای کودک دوره ابتدایی با محدودیت انضباط پذیری و زمان حداقلی سرو کار دارد. ظرفیت انضباط پذیری یک کودک دوره ابتدایی بسیار محدود و شکننده است. این محدودیت‌ها قابلیت توسعه‌ دارند اما قطعا در افق ۱۲ ساله باعث فرسایش آموزشی خواهند شد!

۴. به قول فرنگی‌ها ” شیطان در جزییات است “. بسیاری از آزمون‌های متداول آموزشی از جمله achievement test , proficiency test و competency test و Aptitude test که نسخه بومی شده آنها در مدارس ما نیز استفاده می‌شود با ده‌ها متغیر و پارامتر اجرایی و نیروهای مجرب آموزش دیده قابلیت اجرا و نتیجه درست دارند. با زیرساخت‌های موجود سخت افزاری و نیروی انسانی موجود در اکثر مدارس ابتدایی نتایج درستی برای این آزمون‌ها متصور نیست!

۵. آموزش و در کل علوم انسانی بسیار ظریف و شکننده است و از قوانین پوزیتیویستی تبعیت نمی‌کنند. به این معنا که از درستی گزاره الف و گزاره ب لزوما درستی گزاره ج حاصل نمی شود.

اگر موفقیت فرمول واحدی داشته باشد -که ندارد- آن فرمول در مورد فرزند شما با متغیرهای زیادی سروکار خواهد داشت و لزوما نتیجه نخواهد داد. آنچه که برای موفقیت در اکثر مدارس پایه و ابتدای ما ریل‌گذاری شده با نوعی آزار و خشونت پنهان گره خورده است و به بیراهه می‌رود! جاده با کیفیت، خودرو استاندارد، راننده مجرب و ساعت رانندگی استاندارد همه با هم سفر ایمن را به دنبال دارد‌!

۶. بارها شنیده‌ایم برای ساختن یک کشور از مدارس ابتدایی شروع کنید. خوب می‌دانیم کشورهای توسعه یافته ۱۰ درصد تولید ناخاص داخلی خود را صرف آموزش به ویژه آموزش پایه می‌کنند و آموزش پایۀ درست از وظایف ذاتی دولت‌هاست! بله، همه اینها درست است اما عجالتا فقدان این درایت‌ها توجیهی نیست تا فرزندتان را به رباتی آزمون دهنده تبدیل کنید!

۷. اکثر برنامه‌هایی که در قالب فوق برنامه در مدارس غیردولتی ارایه می‌شود عمق لازم را ندارند و غالبا سطحی است. به عنوان مثال ۳ سال زبان فوق برنامۀ مدارس تقریبا معادل ۸ ماه آموزش در مؤسسات معتبر زبان است!

یادمان باشد: هر نوع آموزش در هر سطحی که در دوره کودکی (‌زیر ۱۲ سال) متصور است قابلیت جبران در دوره نوجوانی را دارد، اما و هزار اما کودکی از دست رفته هرگز جبران‌پذیر نیست چه رسد به آزار و آسیب های روحی که ممکن است یک عمر گریبان کودک شمارا رها نکند.

اخبار «صبح من» را در بله و ایتا دنبال کنید:
کانال «صبح من» در بله:
https://ble.ir/sobheman
کانال «صبح من» در ایتا:
https://eitaa.com/Sobheman

لینک کوتاه : https://sobheman.com/?p=46650

ثبت دیدگاه

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.