تاریخ : یکشنبه, ۲۴ فروردین , ۱۴۰۴ Sunday, 13 April , 2025
0

ماجرای تهمت قارون به حضرت موسی(ع) چه بود؟

  • کد خبر : 74698
  • 19 فروردین 1404 - 18:00
ماجرای تهمت قارون به حضرت موسی(ع) چه بود؟
قارون ظاهری زیبا و موجه داشت و با فضل و تقوا بود. بطوری که مردم پس از موسی(ع) برای او احترام زیادی قائل بودند. قارون یکی از هفتاد نفری بود که با موسی(ع) به کوه طور رفت. اما ...

«صبح من» با دانستنی‌های مذهبی: حضرت موسی(ع) در طول زندگی خود با سه قدرت طاغوتی تجاوزگر مبارزه کرد: فرعون که مظهر قدرت حکومت بود، و قارون که مظهر ثروت بود، و سامری که مظهر صنعت و فریب و اغفال بود. قارون قبل از کوچ بنی‌اسرائیل به سمت سرزمین موعود، به موسی(ع) ایمان آورد و با گذشت زمان، صاحب موقعیتی در میان یهودیان شد و حتی او را عالم به تورات نیز دانسته‌اند.

به گزارش مجله‌ی خبری «صبح من»، قارون ظاهری زیبا و موجه داشت و با فضل و تقوا بود. بطوری که مردم پس از موسی(ع) برای او احترام زیادی قائل بودند. قارون یکی از هفتاد نفری بود که با موسی(ع) به کوه طور رفت. وی فقیر و بی‌بضاعت بود و خداوند او را به مال و منال و اموال بسیار مورد امتحان قرار داد. قارون بواسطه علوم غریبه و علم کیمیا ثروت زیادی بدست آورد به‌گونه‌ای که ذکر شده مردان قوی و نیرومند، کلید گنج‌های او را نقل و انتقال می‌دادند.

لغت شناسان برای لفظ «قارون» معنی خاصی ذکر نکرده‌اند، به گفته بعضی ممکن است وجه تسمیه‌اش به خاطر این باشد که او قرین (نزدیک) فرعون بوده است.

«قارون بن یصهر بن قاهت» از بنی‌اسرائیل و از نزدیکان حضرت موسی(ع) بوده است. برخی گویند پسر عمو و بنظر برخی دیگر پسر خاله موسی(ع) بود. بر اساس نقل ابن کثیر، بیشتر اندیشمندان او را پسر عموی موسی(ع) می‌دانند.

قارون در نزد فرعون مقام ویژه‌ای داشت و گویا عامل و کارگزار فرعون بر بنی‌اسرائیل بود.

قارون از نظر علم و آگاهی، معلومات قابل توجهی ازتورات داشت، و در صف مؤمنان قرار داشت اما ضعف ایمان و غرور و ثروت و ظرفیت پایین، او را به کفر کشانید و دشمن موسی(ع) شد.

قارون دارای صدای زیبایی بود و تورات را به زیبایی برای یهودیان می‌خواند. وی به همراه بنی‌اسرائیل، مصر را ترک کرد و به سمت سرزمین موعود رفت؛ اما به جهت نافرمانی در جنگ، خداوند آن‌ها را سال‌ها در بیابان سرگردان ساخت.

بنی‌اسرائیل در دوران سرگردانی در بیابان؛ مشغول توبه بودند تا خداوند آنان را ببخشد. اما قارون از جمع توبه‌کنندگان جدا شد. حضرت موسی(ع) که قارون را دوست می‌داشت، به او گفت: ‌به قوم بپیوند که شامل عذاب الهی خواهد شد. اما قارون گفتار او را به تمسخر گرفت.

تهمت قارون به پیامبر الهی

قارون، بنی‌اسرائیل را جمع کرد و برای آن‌ها سخنرانی نمود. در آن سخنرانی گفت: «ای بنی‌اسرائیل، موسی(ع) شما را به هر چیزی دستور داد، از او اطاعت کردید، ولی اینک می‌خواهد به عنوان زکات، ثروت شما را از دستتان خارج سازد.»

عده‌ای از بنی‌اسرائیل فریب سخنان قارون را خوردند و گفتند: «ای قارون تو سرور و بزرگ ما هستی، ما مطیع توایم. هرگونه تو دستور دهی، اطاعت می‌کنیم.»

قارون گفت: «به شما دستور می‌دهم فلان زن بی‌عفّت را به اینجا بیاورید و با او قرار بگذارید تا او (در مقابل گرفتن رشوه) در انظار مردم بگوید: موسی با من زنا کرده است.»

آن‌ها نزد آن زن رفتند و قراردادی در این مورد با او بستند، و آن زن قبول کرد.

روزی قارون بنی‌اسرائیل را در یکجا جمع کرد، و سپس نزد موسی (ع) آمد و گفت: «ای موسی! قوم تو برای شنیدن سخنرانی شما، اجتماع کرده‌اند.»

موسی(ع) نزد قوم خود آمد، و شروع به سخن کرد، تا به اینجا رسید، گفت: «ای بنی‌اسرائیل! کسی که دزدی کند، دستش را جدا می‌کنیم، کسی که نسبت زنا (از روی دروغ) به کسی بدهد، هشتاد شلاق به او می‌زنیم، و اگر کسی زنا کند ولی همسر نداشته باشد، صد تازیانه به او می‌زنیم، ولی اگر همسر داشته باشد، او را سنگسار می‌کنیم تا جان بدهد.»

ناگهان قارون در میان جمعیت فریاد زد: «وَ اِنْ کُنْتَ اَنْتَ؛ اگر چه زناکار خودت باشی؟!»
موسی گفت: «اگر چه خودم باشم.»

قارون گفت: «بنی‌اسرائیل می‌گویند تو با فلان زن بدکاره زنا کرده‌ای.»
موسی(ع) گفت: «آن زن را به اینجا بیاورید، اگر گفت با من زنا کرده، مرا سنگسار کنید.»

عده‌ای رفتند و آن زن را آوردند، موسی به او گفت: «ای زن آیا من با تو زنا کرده‌ام؟!»
زن گفت: «نه، آن‌ها دروغ می‌گویند، آن‌ها با من قرارداد بستند که این نسبت دروغ را به تو بدهم.»

موسی(ع) به خاک افتاد و سجده شکر بجا آورد که خداوند آبرویش را حفظ نمود. در این هنگام مجازات قارون، از طرف خدا صادر شد.

عاقبت قارون

پس از تهمت زدن قارون به حضرت موسی(ع) خداوند بر قارون و آن جمعیت، غضب کرد و به موسی (ع) فرمود: «به زمین فرمان بده تا قارون و خانه‌اش را در کام خود فرو برد. (قصص،۸۱)» موسی(ع) به زمین گفت: «آن‌ها را بگیر.» زمین آن‌ها را تا ساق پایشان گرفت، باردیگر موسی گفت: «ای زمین آن‌ها را بگیر.» زمین آن‌ها را تا زانوانشان گرفت، باردیگر موسی (ع) گفت: «ای زمین آن‌ها را بگیر.» زمین آن‌ها را تا گردن‌هایشان گرفت، آن‌ها ناله و گریه می‌کردند و به موسی التماس می‌نمودند که به آن‌ها رحم کند، موسی برای آخرین بار گفت: «ای زمین آن‌ها را بگیر.» زمین همه آن‌ها را در کام خود فروبرد.

خداوند به موسی (ع) وحی کرد: «اَمّا لَوْ اسْتَغا ثُوابی لاَجَبْتُهُمْ و لاَغَثْتُهُمْ؛ به التماس آن‌ها توجه و ترحم نکردی، ولی اگر آن‌ها به من استغاثه می‌کردند، من جواب مثبت به آن‌ها می‌دادم.»

سرنوشت قارون نشان‌دهنده شرایط بسیار خطرناک ثروت بدون یاد خداوند را متذکر می‌شود. و این که ثروتی ارزش دارد که یاد خدا و انفاق برای خداوند در کنارش باشد.

مطالب پیشین:

💠 کانال «صبح من» در بله  💠 کانال «صبح من» در ایتا  💠 کانال «صبح من» در واتساپ

لینک کوتاه : https://sobheman.com/?p=74698
  • منبع : تبیان
  • 10 بازدید

ثبت دیدگاه

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.