رویای کاراملی با اکلیل نقره‌ای؛ جنگجویان تاریکی – ۵۷

مجله‌ی خبری «صبح من»: گربه‌ای که شبیه نقره‌ای بود، با احتیاط پرسید: «ماهتاب؟!» گربه‌ی سیاه یا همان ماهتاب، سرش را بالا آورد و منتظر ماند. گربه با شرمندگی میو کرد: «قبیله‌ی آتش نمی‌دونه که من و تو با هم ارتباط داریم. چون من از بقیه فاصله می‌گیرم و معمولاً تنهام، قبیله می‌خواد که من… من … ادامه خواندن رویای کاراملی با اکلیل نقره‌ای؛ جنگجویان تاریکی – ۵۷