رویای کاراملی با اکلیل نقرهای – جنگجویان تاریکی ۵۶
مجلهی خبری «صبح من»: نقرهای میان اردوگاه قبیلهی آتش ایستاده بود؛ آنجا همان قدر که به اردوگاهی که نقرهای میشناخت شبیه بود که نسبت به آن بیشباهت بود. نقرهای به اطراف نگاهی انداخت. گربههای قبیله در حال استراحت بودند و با هم، گفت و میو میکردند. توجه نقرهای به گربهای جلب شد که آهسته آهسته … ادامه خواندن رویای کاراملی با اکلیل نقرهای – جنگجویان تاریکی ۵۶
برای جاسازی نوشته، این نشانی را در سایت وردپرسی خود قرار دهید.
برای جاسازی این نوشته، این کد را در سایت خود قرار دهید.