رویای کاراملی با اکلیل نقره‌ای؛ جنگجویان تاریکی – بخش ۵۳

مجله‌ی خبری «صبح من»: در حاشیه‌ی مرز قبیله‌ی آتش با قبایل آب و باد، گربه‌های قبیله‌ی آتش خزهایشان را غبارروبی می‌کردند. هنوز نبرد آغاز نشده، تمام شده بود! گربه‌های قبیله‌ی آتش، یک تار خز هم از دست نداده بودند! چند کپه خز بی‌جان، روی زمین افتاده بود. نقره‌ای سرش را بلند کرد و به رعد … ادامه خواندن رویای کاراملی با اکلیل نقره‌ای؛ جنگجویان تاریکی – بخش ۵۳