تاریخ : چهارشنبه, ۱۳ فروردین , ۱۴۰۴ Wednesday, 2 April , 2025
5
رمان نوجوان:

رویای کاراملی با اکلیل نقره‌ای؛ جنگجویان تاریکی – بخش ۴۲

  • کد خبر : 45768
  • 02 اردیبهشت 1403 - 13:00
رویای کاراملی با اکلیل نقره‌ای؛ جنگجویان تاریکی – بخش ۴۲
قبیله‌ی آتش حالا دیگر در جنگل جا افتاده است؛ اما قبایل دیگر چندان مایل نیستند، گربه‌های خانگی در جنگل بمانند. در فصل جدیدی از زندگی نقره‌ای و کارامل، با نبردهایی سخت برای پایداری و ماجراهایی عجیب، روبرو خواهیم شد.

مجله‌ی خبری «صبح من»: معاون جوان قبیله‌ی آتش، یکایک چهره‌هایی را که گربه گندهه با خودش آورده بود، به دقت برانداز کرد. چهره‌هایی که همه غریبه بودند؛ البته تقریبا همه!

نقره‌ای میو کرد: «صاعقه! تو هم اومدی؟»

صاعقه با وقار سر تکان داد و گفت: «مگه می‌شد نیام؟ وقتی دیدم که دشمن سابقم اومد پیشم و از من خواهش کرد کمکش کنم، من هم قبول کردم و هرچی فامیل و دوست و آشنا داشتم، دور خودم جمع کردم.»

صاعقه صدایش را پایین آورد و افزود: «برام تعریف کرد که رعد با تو مشکل داره. درسته که رعد از من تجربه‌ی بیشتری داره و چند تا لکه‌ی سفید بیشتری روی خزهاش به وجود اومده ولی من از اون بزرگترم و مهم اینه که من چی فکر می‌کنم و چی کار می‌کنم. یه خرده خُله ولی درست می‌شه. پس تا اطلاع بعدی، رو من حساب کن!»

و چشمکی به نقره‌ای زد.

نقره‌ای از ته دل خندید و به تأیید، سر تکان داد. واقعا از صاعقه ممنون بود که باعث شده بود بعد از این همه روز، بخندد. اصلا چه کسی به رعد اهمیت می‌داد؟

معاون قبیله‌ی آتش، رو به جمعیت گربه‌های غریبه و هیکلی کرد که معذب، این پنجه آن پنجه می‌کردند. شرایط و وضع کنونی قبیله را برایشان شرح داد و در آخر گفت: «اگر حاضرید که توی جبهه‌ی ما بجنگید، خوش اومدید ولی اگر نه که من شما رو سرزنش نمی‌کنم. مجبور نیستید.»

گربه‌های غریبه کمی سکوت کردند و نقره‌ای را با دریچه‌ی کم‌سویی از امید، چشم انتظار گذاشتند. دست آخر، گربه‌ای سفید و قهوه‌ای میو کرد: «ما تا آخرش با تو می‌مونیم. فرقی نداره شرایط چیه. ما طرف درست میدون می‌جنگیم.»

نقره‌‎ای لبخندی قدردان به گربه گندهه زد. فقط کاش مشکلات دیگرش هم به همین راحتی حل می‌شدند.

ادامه دارد…

استفاده از مطلب تنها با ذکر نام نویسنده و منبع، مجاز است.

اخبار «صبح من» را در بله و ایتا دنبال کنید:
کانال «صبح من» در بله:
https://ble.ir/sobheman
کانال «صبح من» در ایتا:
https://eitaa.com/Sobheman

لینک کوتاه : https://sobheman.com/?p=45768
  • نویسنده : نرگس شعبانی
  • منبع : صبح من
  • 279 بازدید

ثبت دیدگاه

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.