رویای کاراملی با اکلیل نقرهای؛ جنگجویان تاریکی – بخش ۴۵
مجلهی خبری «صبح من»: خورشید که غروب کرد، ماه کامل، شروع به خودنمایی کرد. حدودا چند ساعت فرصت داشتند تا عازم چهارصخره شوند و گروهی دیگر هم به دنبال گروگانها بروند. اضطراب و تنش در فضای اردوگاه موج میزد. قرار بود که صاعقه و گربه گندهه، به همراه گربههای تازه وارد به مکانی که به … ادامه خواندن رویای کاراملی با اکلیل نقرهای؛ جنگجویان تاریکی – بخش ۴۵
برای جاسازی نوشته، این نشانی را در سایت وردپرسی خود قرار دهید.
برای جاسازی این نوشته، این کد را در سایت خود قرار دهید.