«صبح من» با نجوم: کمتر صورت فلکیای را میتوانید بیابید که همچون صورت فلکی «عقرب» نامش بامسمی باشد. این صورت فلکی در سرزمینهای شمالی دیده نمیشود. اما در سرزمینهای جنوبی، به راستی در میان صورتهای فلکی «میزان» و «قوس»، عقربی به وضوح دیده میشود.
به گزارش مجلهی خبری «صبح من»؛ تعجبی ندارد که صورت فلکی «عقرب» یکی از قدیمیترین صورتهای فلکی به شمار میآید که انسان از حدود ۵۰۰۰ سال پیش از میلاد، آن را به این نام میشناخته است. هنگامی که این صورت فلکی در شرق طلوع میکند، صورت فلکی «جبار» در غرب از نظرها ناپدید میشود.
در گذشته، انسان تصور میکرد که «جبار»، شکارچی آسمان، میخواهد از سر راه عقرب کنار رود. بر اساس افسانهای یونانی، «عقرب»، به فرمان الهه «آرتمیس»، «جبار» را نیش زد و به قتل رساند. از آن زمان، «جبار» که به شکل صورتی فلکی به آسمان راه پیدا کرده است، از تمام عقربها چنان نفرت دارد که به محض طلوع صورت فلکی «عقرب» در شرق، بلافاصله در زیر خط افق غربی آسمان ناپدید میشود.
گرچه این صورت فلکی باشکوه هرگز به طور کامل در اروپا دیده نمیشود و به اصطلاح در ماورای افق قدم نمیگذارد، ولی به هر حال، ستارهی اصلی آن، یعنی «قلبالعقرب» یا «آلفا» که ستارهای سرخ رنگ است، از اروپای میانه به خوبی قابل مشاهده است.
این ستاره به اصطلاح یک غول قرمز یا به عبارتی دیگر یک خورشید در حال مرگ است. قطر این ستاره، حدود ۷۰۰ بار از قطر خورشید بزرگتر است و تمام مداری که زمین به دور خورشید میپیماید، میتواند در این ستارهی غولآسا جای گیرد!
شاید «قلبالعقرب» در مدت زمانی کوتاه که هنوز نسل بشر در زمین باقیست، با انفجاری عظیم از زندگی ستارهای خود خداحافظی کند. در این صورت، این ستاره، هفتهها در آسمان روز نیز قابل مشاهده خواهد بود. ولی به دلیل مسافت بسیار زیاد که از زمین دارد، حدود ۵۰۰ سال نوری، به حیات و محیط زیست سیارهی ما آسیبی وارد نخواهد کرد.
برای ساکنان نیمکرهی شمالی زمین، صورت فلکی «عقرب»، نشانی از تیرگی و ظلمت و بداقبالی و بیماری داشته است. برخلاف آن، ساکنان نیمکرهی جنوبی زمین، این صورت فلکی را نمادی از رویدادهای نیک و خوشاقبالی میدانستند و در دم نیشدار این جانور، یک قلاب ماهیگیری بزرگ را تصور میکردند.
در یک افسانهی قدیمی آمده است که مردی جوان، با این قلاب ماهیگیری، ماهی بسیار بزرگی را گرفت. جوان هنگامی که میخواست این ماهی را به خشکی بکشاند، متوجه شد که قطعه زمینی بزرگی را با کوهها و درختان و پرندگان رنگارنگ در قلاب خود دارد. او با نیروی زیادی، به یکباره قلاب را بالا کشید و به این ترتیب، جزیرهای جدید ایجاد شد. این افسانهی قدیمی ناظر بر این واقعیت است که بسیاری از جزیرهها در اثر فرآیندهای آتشفشانی سر از آب بیرون آوردهاند.