تاریخ : جمعه, ۳۰ شهریور , ۱۴۰۳ Friday, 20 September , 2024
2
رمان نوجوان؛

رویای کاراملی با اکلیل نقره‌ای؛ جنگجویان تاریکی – بخش ۳۰

  • کد خبر : 42405
  • 02 فروردین 1403 - 13:00
رویای کاراملی با اکلیل نقره‌ای؛ جنگجویان تاریکی – بخش ۳۰
قبیله‌ی آتش حالا دیگر در جنگل جا افتاده است؛ اما قبایل دیگر چندان مایل نیستند، گربه‌های خانگی در جنگل بمانند. در فصل جدیدی از زندگی نقره‌ای و کارامل، با نبردهایی سخت برای پایداری و ماجراهایی عجیب، روبرو خواهیم شد.

مجله‌ی خبری «صبح من»: نقره‌ای که از اردوگاه بیرون زد، دیگر هوا تاریک شده بود. آسمان، به رنگ طلایی و بنفش درآمده بود و آخرین پرتوهای نور خورشید، بر روی برف‌های دیوار پشتی اردوگاه تابیده و آنها را درخشان کرده بود.

نقره‌ای آنجا ایستاده بود و با افکار خود، کلنجار می‌رفت. او شکست خورده بود. باور نمی‌کرد که شکست خورده باشد. با خودش گفت: تو یک بازنده‍ای! این همه فکر کردی، آخرش هم باختی. حیف اون همه ساعت که صرف فکر کردن شد. آخه تو رو چه به جنگ با سه تا قبیله؟ تو رو چه به جنگ با سایه‌ای که جسم نداره؟ فکر کردی چقدر قدرتمندی؟»

بخش مثبت‌اندیش درونش میو کرد: «اما تو همه‌ی تلاشت رو کردی و این مهمه.»

ـ «کی به تلاش‌های من اهمیت می‌ده؟ هر خسارتی که به قبیله وارد شده، باعث و بانی‌ش منم.»

گربه‌های مثبت‌اندیش و منفی‌باف درون ذهن نقره‌ای، خشمگین برخاستند و شروع به کتک کاری کردند.

سرش را تکان داد تا دو گربه را از سرش بیرون کند. در خیالش، گربه‌ها را می‌دید که روی برف می‌غلتیدند و می‌غلتیدند و می‌غلتیدند تا اینکه دور شدند.

پس از مدتها نقره‌ای دلش هوای یک زندگی بی دغدغه و آرام را کرده بود.

ادامه دارد…

استفاده از مطلب تنها با ذکر نام نویسنده و منبع، مجاز است.

اخبار «صبح من» را در بله و ایتا دنبال کنید:
کانال «صبح من» در بله:
https://ble.ir/sobheman
کانال «صبح من» در ایتا:
https://eitaa.com/Sobheman

لینک کوتاه : https://sobheman.com/?p=42405
  • نویسنده : نرگس شعبانی
  • منبع : مجله‌ی خبری صبح من
  • 136 بازدید
  • بدون دیدگاه

ثبت دیدگاه

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.