رویای کاراملی با اکلیل نقرهای؛ جنگجویان تاریکی – بخش ۱۸
مجلهی خبری «صبح من»: بورانشاه میو کرد: «واضحه که قبیلهی باد، ما رو دست کم میگیره. این برای ما خوبه، چون فرصتی پیش میاد تا با قدرتمون اونا رو شوکه کنیم. از فردا، کار ساخت تلهها رو شروع میکنیم. نقرهای! مسئولیت این کار با توست. باید هرچه سریعتر تمومش کنی. نقرهای؟! شنیدی چی گفتم؟» نقرهای … ادامه خواندن رویای کاراملی با اکلیل نقرهای؛ جنگجویان تاریکی – بخش ۱۸
برای جاسازی نوشته، این نشانی را در سایت وردپرسی خود قرار دهید.
برای جاسازی این نوشته، این کد را در سایت خود قرار دهید.