رویای کاراملی با اکلیل نقرهای؛ جنگجویان تاریکی – بخش ۸
مجلهی خبری «صبح من»: چند ساعت بعد، نقرهای کنار پدرش جلوی لانهی رهبر نشسته بود و با چنگالش روی ماسه، نقشهی تلهها را میکشید. بورانشاه با دقت به طرح ناشیانهی نقرهای نگاه کرد و خودش کنار طرح او، طرحی با تمام جزییات از همان تله کشید. وقتی با پنجهاش به طرح زد، لشکری از گربههای … ادامه خواندن رویای کاراملی با اکلیل نقرهای؛ جنگجویان تاریکی – بخش ۸
برای جاسازی نوشته، این نشانی را در سایت وردپرسی خود قرار دهید.
برای جاسازی این نوشته، این کد را در سایت خود قرار دهید.