رویای کاراملی با اکلیل نقرهای ـ بخش ۱۲۱
مجلهی خبری «صبح من»: انتخاب بورانشاه چندان کارامل را شگفتزده نکرد. انتظار این موضوع را نداشت اما میتوانست دلایل پدرش را حدس بزند. کارامل فکر کرد: «نقرهای تازگیها خیلی خودش رو کنار میکشه. براش خوبه معلم باشه.» میویی به شدت طعنهوار، رشتهی افکار کارامل را پاره کرد: «آخرش بورانشاه همهی ما رو میندازه بیرون و … ادامه خواندن رویای کاراملی با اکلیل نقرهای ـ بخش ۱۲۱
برای جاسازی نوشته، این نشانی را در سایت وردپرسی خود قرار دهید.
برای جاسازی این نوشته، این کد را در سایت خود قرار دهید.