مجلهی خبری «صبح من»: نقرهای داستانش را تمام کرد و با دلواپسی، منتظر ماند. کارامل کمی فکر کرد و گفت: «فکر میکنم معناش اینه که دیر یا زود باید با اون مواجه بشی.»
ـ منم همین فکر رو میکنم.
کارامل چند ثانیه مکث کرد و بعد با شادی میو کرد: «فعلاً نگران اتفاقی که هنوز نیفتاده نباش. الان نمیخوای من و خاکستری رو آشتی بدی؟! بعد از این که کلی دردسر برات درست کردم؟!»
نقرهای در جا فهمید که باید موضوع بحث را عوض کند. بنابراین گفت: «چرا. حالا کی و کجا مراسم آشتیکنون باشه؟»
ـ هر جا تو بخوای.
نقرهای کمی فکر کرد و بعد میو کرد: «بریم خونهی خاکستری و یهو غافلگیرش کنیم. چطوره؟»
ـ فکر خوبیه! منم یه نقشه دارم.

نقشه را پچپچکنان برای برادرش تعریف کرد. نقرهای نیشش باز شد و سرش را به نشانهی تأیید تکان داد: «الان راه بیفتیم.»
دو گربه به راه افتادند. در راه، از فکر بلایی که قرار بود سر خاکستری بیاورند، میخندیدند.
بالاخره به خانهی خاکستری بیچاره رسیدند. سر تکان دادند. وقت اجرای نقشه بود!
کارامل در گوشهای پنهان شد و نقرهای، علامت را با دُمَش نشان داد. خاکستری، پریشان و آشفته، به طرف نقرهای دوید. با نگرانی پرسید: «چی شد؟ داشتم از نگرانی خفه میشدم.»
نقرهای سرش را پایین انداخت. کم کم داشت به این نتیجه میرسید که استعداد بازیگری فوقالعادهای دارد! با ناراحتی میو کرد: «متأسفم خاکستری؛ ولی …» .
خاکستری جانش به لب رسیده بود: «بگو دیگه!»
نقرهای میو کرد: «کارامل به من گفت که بهت بگم که … بیخیال. نمیگم!»
خاکستری جیغ کشید: « نقرهای!!!»
نقرهای با لبخندی که خاکستری را آتش میزد، گفت: «اوه، دوست من. این قدر اعصاب خودت رو خورد نکن. آروم باش. داشتم میگفتم. کارامل دوست داره بهت بگه که … نه بابا! ولش کن، نمیگم.»
خاکستری داشت کم کم به گریه میافتاد. کارامل از دور به نقرهای اشاره کرد که بس کند. نقرهای گفت: «باشه. اذیتت نمیکنم. برو خودت اون رو ببین و ازش بپرس.» و به جایی که کارامل پنهان شده بود، اشاره کرد.

خاکستری، نوک دُمِ زنجبیلی کارامل را دید و میو کرد: «نه، نه.» همین طور که حرف میزد، عقب عقب میرفت. «من جرأتش رو ندارم. نمیتونم. اگه میتونستم، به تو که نمیگفتم. میدونم که حرفایی که زدم، دست خودم نبوده ولی بازم نمیتونم.» وقتی نوک دُمَش به دیوار خانه خورد، ایستاد.
نقرهای یواش پرسید: «مگه نمیخوای پیش کارامل خوب جلوه کنی؟»
ـ چرا. ولی …
ـ خب، زود باش، پسر. برو دیگه.
ادامه دارد …