رویای کاراملی با اَکلیلِ نقرهای ـ بخش چهلم
مجلهی خبری «صبح من»: نقرهای، آرام وارد خانه شد. چراغها خاموش بودند و هوا ابری بود. بنابراین چیز زیادی دیده نمیشد. نقرهای از قدرت دید در شبش استفاده کرد؛ ولی باز هم چیزی ندید. (اشتباه نکنید. دید در شب قدرت خاص نقرهای نیست. همهی گربهها این قدرت را دارند.) نقرهای صدای قدمهای تندی را از … ادامه خواندن رویای کاراملی با اَکلیلِ نقرهای ـ بخش چهلم
برای جاسازی نوشته، این نشانی را در سایت وردپرسی خود قرار دهید.
برای جاسازی این نوشته، این کد را در سایت خود قرار دهید.