رویای کاراملی با اَکلیلِ نقره‌ای ـ بخش نخست

تقدیم به همه‌ی خواهرهای مهربان و برادرهای غیرتی که عاشقانه، یکدیگر را دوست دارند؛ چه گربه باشند و چه انسان! «صبح من» با رمان نوجوان: در میان اقیانوس، جزیره‌ای وجود داشت که کشور کوچکی در آن بود. در قلب این کشور، شهری کوچک و زیبا بود که در فصل بهار، به زیبایی شکوفه‌های درختان بهاری‌اش … ادامه خواندن رویای کاراملی با اَکلیلِ نقره‌ای ـ بخش نخست