«صبح من» با سیما: چندی است سریال طنز پرطرفدار «نون خ» از شبکهی اول سیما در حال پخش است. این سریال اکنون به سری چهارم رسیده است، طرفداران زیادی دارد که دست اندرکاران ساخت آن را به تولید مجموعههای جدید، ترغیب کرده است اما متأسفانه مانند برخی دیگر از فیلمها و مجموعهها، در این سریال نیز هرچند به طنز، شخصیت دختران سرزمین ما، به تمسخر گرفته میشود.
به گزارش «صبح من»؛ همانطور که میدانیم، دختران، آیندهسازان کشور ما و کسانی هستند که نسل آینده را تربیت میکنند. توهین و دست کم گرفتن این قشر، آسیب بزرگی به آنان وارد میکند.
در سریال «نون خ» از طرفی دختران «نورالدین» و یا «عموکاووس» بسیار قوی نمایش داده میشوند که در جای لازم، از پدر خود دفاع میکنند و امور را به دست میگیرند. از سوی دیگر، این دختران به قدری ضعیف نشان داده میشوند که حاضرند با هر شخصی ازدواج کنند!
«مرجان» دختر اول نورالدین با پسری بی کار و بی پول ازدواج کرده و تا سری سوم سریال، دربه در تهران و جاهای مختلف است.
«روژان» دختر دوم نورالدین با «مهیار» پسر کیوان ازدواج کرده است. پسری که به گفته پدرش، در چهل سالگی، هنوز هم از آب و گل درنیامده است! شخصیت مهیار به گونهای است که همه افراد روستا حتی عمههای نورالدین، او را دست میاندازند و مسخره میکنند اما روژان به او افتخار میکند!
«شیرین» دختر «نورالدین» از بخش اول این سریال، خواستگاری به نام «فریبرز» دارد که به اغراق، شخصی بسیار بدشانس معرفی میشود. از سوی دیگر، «سلمان» که شخصی لوده بوده و ازدواج را تنها برای مرتب بودن خانه و زندگیاش میخواهد، خواستگار شیرین است و شیرین تقریبا به جز این دو نفر، انتخاب دیگری ندارد.
شیرین که دختری هنرمند، نقاش و خطاط است، از بین این دو انتخاب، بین بد و بدتر میگردد. او در جستجوی صفاتی خوب در فریبرز است تا به او تمایل یابد.
«روناک» که دخترعمه شیرین است، از نظر قدرت بدنی مورد توجه قرار میگیرد. اما در به در دنبال خواستگار است تا جایی که حاضر است با یک سارق فراری هم ازدواج کند!
«باوان» دختر «ادریس» که تحصیل کرده بوده و پرستار است، به دنبال ازدواج با شخصی است که انواع بیماریها را دارد و بیشتر روز خود را در بی هوشی به سر میبرد. در این بین، شاید تنها دلیل باوان، وعده زمین و پرستاری در ده بالاست که باز هم توجیه ندارد.
عموکاووس که در قسمتهای قبلی، شخصی قوی به نظر میرسید، در این بخش از مجموعه به دنبال این است که دخترش، هر طور شده با شخصی به نام «سلطانی» که متصدی بوم گردی روستاست ازدواج کند. او به عنوان رئیس شورای روستا، شرط مجوزها را برای سلطانی، ازدواج با دخترش تعیین کرده است. «ماه کاووس» که در قسمتهای قبلی دختری قوی و با اعتماد به نفس نشان داده میشد، پس زدنهایش توسط سلطانی را ندیده میگیرد و حتی به دنبال انتخاب لباس عروس است!
خسرو، برادر زن کیوان که یک سرباز فراری است از خواهرش میخواهد برایش زن بگیرد. او در پاسخ به خواهرش که میخواهد گزینههایی برای او مطرح کند میگوید: فرقی نمیکند، فقط زن باشد!
این حجم از توهین به دختران و پرداختن بیش از حد به این سوژه از کارگردانی مانند سعید آقاخانی که به دنبال فرهنگهای بومی و ساخت سریالی با طرفداران زیاد است، بسیار عجیب به نظر میرسد. امید آنکه دست اندرکاران ساخت سریال، به این مسایل توجه کنند و فرهنگ توهین به دختران و به دنبال خواستگار بودن آنها را جا نیندازند!