تاریخ : شنبه, ۹ فروردین , ۱۴۰۴ Saturday, 29 March , 2025

رمان کوه‌های سفید | مجله خبری صبح من

07فروردین
رمان کوه‌های سفید ـ بخش نوزدهم

رمان کوه‌های سفید ـ بخش نوزدهم

گوش کن! می‌خواهم چیزی به تو بگویم. من می‌دانم که می‌خواهی فرار کنی. با این کوله‌پشتی، حتماً چنین فکری داری. می‌خواهم بگویم که من هم با تو می‌آیم!

23اسفند
رمان کوه‌های سفید ـ بخش هجدهم

رمان کوه‌های سفید ـ بخش هجدهم

برای سفر، شب خوبی بود. آسمان، روشن از نور ستارگان بود. ماه، بالا آمده بود و هوا، ملایم بود. کوله‌پشتی‌ام را آماده کردم که به پشتم بیندازم. وقتی سرگرم این کار بودم، از فاصله‌ی نزدیک، صدایی بلند شد...

16اسفند
رمان کوه‌های سفید ـ بخش هفدهم

رمان کوه‌های سفید ـ بخش هفدهم

برای سفر آماده بودم. کم کم مقداری خوراکی از خانه بیرون می‌بردم؛ ژامبون نمک‌زده، یک تکه پنیر، نان جو و از این قبیل چیزها. فکر می‌کنم مادرم متوجه شد که بعضی چیزها گم می‌شود و گیج شده بود....

09اسفند
رمان کوه‌های سفید ـ بخش شانزدهم

رمان کوه‌های سفید ـ بخش شانزدهم

ر آن سرزمین، مردم به زبان دیگری حرف می‌زنند. باید خودت را پنهان کنی که دیده نشوی و با هیچ کس هم حرف نزنی. باید یاد بگیری که ضمن حرکت، به هر ترتیب که هست، غذایی را برای خودت دست و پا کنی.

02اسفند
رمان کوه‌های سفید ـ بخش پانزدهم

رمان کوه‌های سفید ـ بخش پانزدهم

اول بار که سه‌پایه‌ها آمدند، یا شورش کردند یا اتفاق‌های وحشتناکی افتاد. شهرها مثل لانه‌ی مورچه‌ها از بین رفت و میلیون‌ها میلیون کشته شدند و یا از گرسنگی، مردند...

25بهمن
رمان کوه‌های سفید ـ بخش چهاردهم

رمان کوه‌های سفید ـ بخش چهاردهم

ممکن است سه‌پایه‌ها وسیله‌ی رفت و آمد موجوداتی باشند که داخل آنها سفر می‌کنند. ما هرگز داخل سه‌پایه‌ها را ندیده‌ایم و چیزی در این باره نمی‌دانیم.

18بهمن
رمان کوه‌های سفید ـ بخش سیزدهم

رمان کوه‌های سفید ـ بخش سیزدهم

آیا یک نگاه پنهانی به او وقتی که به داخل آلونک، نگاه کرده بود، مرا مطمئن ساخت؟ آن مرد چه دیوانه بود و چه نبود، قابل اعتماد بود. خط‌های روی صورتش نشانه‌ی خوش‌خلقی او بود.

11بهمن
رمان کوه‌های سفید ـ بخش دوازدهم

رمان کوه‌های سفید ـ بخش دوازدهم

آیا آن داستان‌ها، حقیقت داشت؟ آیا این مرد هم یکی دیگر از آنها بود؟ من او را به اینجا دعوت کرده بودم و به هیچ کس هم نگفته بودم. هیچ فریادی هم برای کمک خواستن، از راه دور شنیده نمی‌شد.