تاریخ : چهارشنبه, ۱۴ آذر , ۱۴۰۳ Wednesday, 4 December , 2024

رمان نوجوان - رویای کاراملی با اَکلیلِ نقره‌ای- صفحه ۲۴ از ۲۴ - مجله خبری صبح من

23خرداد
رویای کاراملی با اَکلیلِ نقره‌ای ـ بخش سوم
رمان نوجوان:

رویای کاراملی با اَکلیلِ نقره‌ای ـ بخش سوم

نقره‌ای که حسابی گیج شده بود، شانه‌ای بالا انداخت. کارامل ناگهان با خوشحالی «میو» کرد: «ببین. یه فکری به سرم زده. من جِف رو می‌فرستم تا…» نقره‌ای حرفش را قطع کرد: «جِف کیه؟» ...

22خرداد
رویای کاراملی با اَکلیلِ نقره‌ای ـ بخش دوم
رمان نوجوان:

رویای کاراملی با اَکلیلِ نقره‌ای ـ بخش دوم

نقره‌ای از تعجب به سرفه افتاد. آن قدر که نزدیک بود خفه شود. بعد که حالش جا آمد، پرسید: «آخه من و چه به این حرفا؟ مطمئنی حالت خوبه؟ سرت که به جایی نخورده؟ اصلاً منظورت چیه؟» ...

21خرداد
رویای کاراملی با اَکلیلِ نقره‌ای ـ بخش نخست
رمان نوجوان:

رویای کاراملی با اَکلیلِ نقره‌ای ـ بخش نخست

کارامل، با وجود این همه خوشبختی، باز هم احساس کمبود داشت. خودش می‌دانست که این همه نعمت، برای گربه‌های کمی در دنیاست. ولی دست خودش نبود. باز هم احساس می‌کرد که چیزی ندارد. تا اینکه ...