تاریخ : جمعه, ۲۲ فروردین , ۱۴۰۴ Friday, 11 April , 2025

رمان نوجوان - رویای کاراملی با اَکلیلِ نقره‌ای | صفحه ۱۷ از ۲۴ | مجله خبری صبح من

28مرداد
رویای کاراملی با اَکلیلِ نقره‌ای ـ بخش پنجاه‌ونهم
رمان نوجوان:

رویای کاراملی با اَکلیلِ نقره‌ای ـ بخش پنجاه‌ونهم

در قسمت قبل خواندیم بوران در کلاسی که برای گربه‌ها برگزار کرده بود، قوانین زندگی در جنگل را به آنان آموزش می‌داد. قرار شده بود که تعدادی از جلسات در جنگل برگزار شود. کارامل از این بابت خیلی هیجان‌زده بود و ... .

26مرداد
رویای کاراملی با اَکلیلِ نقره‌ای ـ بخش پنجاه‌وهشتم
رمان نوجوان:

رویای کاراملی با اَکلیلِ نقره‌ای ـ بخش پنجاه‌وهشتم

در قسمت قبل خواندیم، نقره‌ای به شدت درمانده بود. زیرا نه خود اطلاعی از زندگی جنگلی و شکار و نبرد داشت و نه گربه‌هایی که می‌خواست با خود به جنگل ببرد، چیزی می‌دانستند. در همین هنگام، بوران با کلاسی که در آن به گربه‌ها همین موضوعات را آموزش می‌داد، به فریاد نقره‌ای رسید. آیا گربه‌های خانگی لوس و نازپرورده می‌توانند در طبیعت وحشی زندگی کنند؟ ادامه‌ی ماجرا را بخوانید.

25مرداد
رویای کاراملی با اَکلیلِ نقره‌ای ـ بخش پنجاه‌وهفتم
رمان نوجوان:

رویای کاراملی با اَکلیلِ نقره‌ای ـ بخش پنجاه‌وهفتم

در قسمت قبل خواندیم نقره‌ای به دیدار گربه‌های بازمانده‌ی قبیله‌ی آتش رفت. گربه‌های بازمانده، معتقد بودند که نیازی به کمک گربه‌های خانگی ندارند. نقره‌ای که از دست آنان عصبانی بود، تصمیم گرفت کار خودش را انجام دهد. اما اشکالی در این قضیه وجود دارد ... .

24مرداد
رویای کاراملی با اَکلیلِ نقره‌ای ـ بخش پنجاه‌وششم
رمان نوجوان:

رویای کاراملی با اَکلیلِ نقره‌ای ـ بخش پنجاه‌وششم

در قسمت قبل خواندیم نقره‌ای و کارامل پس از یک دلخوری کوتاه، کنجکاو بودند بدانند، آیا پدرشان به دیدن بازماندگان آتشین رفته است یا نه. بوران از دست گربه‌های جنگلی که خودشان را برتر می‌دانستند عصبانی بود. نقره‌ای که عصبانیت پدر را دید، تصمیم گرفت که ... .

23مرداد
رویای کاراملی با اَکلیلِ نقره‌ای ـ بخش پنجاه‌وپنجم
رمان نوجوان:

رویای کاراملی با اَکلیلِ نقره‌ای ـ بخش پنجاه‌وپنجم

در قسمت قبل خواندیم کارامل، خواب عجیبی دید که به او می‌گفت، نقره‌ای در خطر است. کارامل به حیاط رفت و گربه گندهه و یارانش را دید که سعی در کشتن نقره‌ای داشتند. کارامل توانست با نقشه‌ای، گربه گندهه را فریب دهد و از آنجا دور کند؛ اما واکنش نقره‌ای به این ماجرا چه بود؟

22مرداد
رویای کاراملی با اَکلیلِ نقره‌ای ـ بخش پنجاه‌وچهارم
رمان نوجوان:

رویای کاراملی با اَکلیلِ نقره‌ای ـ بخش پنجاه‌وچهارم

در قسمت قبل خواندیم خاکستری اسامی گربه‌های باقی مانده را به نقره‌ای داد و پس از اتفاقاتی که باعث کنجکاوی کارامل شد، با گربه‌ها خداحافظی کرد و رفت. نزدیکی‌های صبح بود و خواهر و برادر رفتند تا پس از سپری کردن یک شب عجیب، کمی بخوابند. اما ... .

21مرداد
رویای کاراملی با اَکلیلِ نقره‌ای ـ بخش پنجاه‌وسوم
رمان نوجوان:

رویای کاراملی با اَکلیلِ نقره‌ای ـ بخش پنجاه‌وسوم

در قسمت قبل خواندیم نقره‌ای و کارامل در حیاط خانه‌ی کارامل نشسته و مشغول صحبت بودند که ناگهان سروکله‌ی خاکستری با یک پیام ناگوار پیدا شد. خاکستری می‌گفت که بیست و پنج تا از گربه‌ها از به جنگل آمدن، سر باز زدند. حالا نقره‌ای چه تصمیمی خواهد گرفت؟

19مرداد
رویای کاراملی با اَکلیلِ نقره‌ای ـ بخش پنجاه‌ودوم
رمان نوجوان:

رویای کاراملی با اَکلیلِ نقره‌ای ـ بخش پنجاه‌ودوم

در قسمت قبل خواندیم نقره‌ای با گربه گندهه روبه‌رو و موفق شد تا با حقه‌ای، یاران دروغین گربه گندهه را فراری دهد. گربه‌ گندهه به نقره‌ای وعده‌ی انتقام داد. اما نقره‌ای موضوعات مهم‌تری برای فکر کردن داشت. در این میان، کارامل از برادرش خواست تا مثل گذشته، شب را کنار هم سپری کنند. اما در همان شب ... .