«صدقه»؛ بارانی از نور و رحمت الهی
(ویدئو) تانگو: هنر حیرتانگیز نجاری بدون میخ و چسب!
فیبروم رحم چیست و راههای تشخیص و درمان آن کدامند؟
معرفی تسلا مدل ۳ هایلند (۲۰۲۴) + تصاویر
جاذبههای گردشگری «کویت»؛ شهر برجهای سر به فلک کشیده
رمان کوههای سفید ـ بخش بیست و یکم
همه چیز درباره کمپر ارسطو؛ خانه متحرک «پایتخت»
شایعه داغ پیرامون پرسپولیس؛ گندوز میرود، دروازهبان تیم ملی میآید؟!
در قسمت قبل خواندیم بوران در کلاسی که برای گربهها برگزار کرده بود، قوانین زندگی در جنگل را به آنان آموزش میداد. قرار شده بود که تعدادی از جلسات در جنگل برگزار شود. کارامل از این بابت خیلی هیجانزده بود و ... .
در قسمت قبل خواندیم، نقرهای به شدت درمانده بود. زیرا نه خود اطلاعی از زندگی جنگلی و شکار و نبرد داشت و نه گربههایی که میخواست با خود به جنگل ببرد، چیزی میدانستند. در همین هنگام، بوران با کلاسی که در آن به گربهها همین موضوعات را آموزش میداد، به فریاد نقرهای رسید. آیا گربههای خانگی لوس و نازپرورده میتوانند در طبیعت وحشی زندگی کنند؟ ادامهی ماجرا را بخوانید.
در قسمت قبل خواندیم نقرهای به دیدار گربههای بازماندهی قبیلهی آتش رفت. گربههای بازمانده، معتقد بودند که نیازی به کمک گربههای خانگی ندارند. نقرهای که از دست آنان عصبانی بود، تصمیم گرفت کار خودش را انجام دهد. اما اشکالی در این قضیه وجود دارد ... .
در قسمت قبل خواندیم نقرهای و کارامل پس از یک دلخوری کوتاه، کنجکاو بودند بدانند، آیا پدرشان به دیدن بازماندگان آتشین رفته است یا نه. بوران از دست گربههای جنگلی که خودشان را برتر میدانستند عصبانی بود. نقرهای که عصبانیت پدر را دید، تصمیم گرفت که ... .
در قسمت قبل خواندیم کارامل، خواب عجیبی دید که به او میگفت، نقرهای در خطر است. کارامل به حیاط رفت و گربه گندهه و یارانش را دید که سعی در کشتن نقرهای داشتند. کارامل توانست با نقشهای، گربه گندهه را فریب دهد و از آنجا دور کند؛ اما واکنش نقرهای به این ماجرا چه بود؟
در قسمت قبل خواندیم خاکستری اسامی گربههای باقی مانده را به نقرهای داد و پس از اتفاقاتی که باعث کنجکاوی کارامل شد، با گربهها خداحافظی کرد و رفت. نزدیکیهای صبح بود و خواهر و برادر رفتند تا پس از سپری کردن یک شب عجیب، کمی بخوابند. اما ... .
در قسمت قبل خواندیم نقرهای و کارامل در حیاط خانهی کارامل نشسته و مشغول صحبت بودند که ناگهان سروکلهی خاکستری با یک پیام ناگوار پیدا شد. خاکستری میگفت که بیست و پنج تا از گربهها از به جنگل آمدن، سر باز زدند. حالا نقرهای چه تصمیمی خواهد گرفت؟
در قسمت قبل خواندیم نقرهای با گربه گندهه روبهرو و موفق شد تا با حقهای، یاران دروغین گربه گندهه را فراری دهد. گربه گندهه به نقرهای وعدهی انتقام داد. اما نقرهای موضوعات مهمتری برای فکر کردن داشت. در این میان، کارامل از برادرش خواست تا مثل گذشته، شب را کنار هم سپری کنند. اما در همان شب ... .