«صدقه»؛ بارانی از نور و رحمت الهی
(ویدئو) تانگو: هنر حیرتانگیز نجاری بدون میخ و چسب!
فیبروم رحم چیست و راههای تشخیص و درمان آن کدامند؟
معرفی تسلا مدل ۳ هایلند (۲۰۲۴) + تصاویر
جاذبههای گردشگری «کویت»؛ شهر برجهای سر به فلک کشیده
رمان کوههای سفید ـ بخش بیست و یکم
همه چیز درباره کمپر ارسطو؛ خانه متحرک «پایتخت»
شایعه داغ پیرامون پرسپولیس؛ گندوز میرود، دروازهبان تیم ملی میآید؟!
در قسمت قبل خواندیم، کارامل و خاکستری در میان تبریکهای گربهها، بازگشتند. دیدن این صحنه، غمی را بر دل نقرهای سرازیر کرد. او به کناری رفت و پس از فکر کردن و غصه خوردن، به خواب رفت... نقرهای این بار هم خواب عجیبی دید...
در قسمت قبل خواندیم وقتی کارامل به اردوگاه برگشت، با گربهای غریبه و به شدت لوس مواجه شد. در میان آن هیاهو، کارامل و نقرهای، هر دو به دنبال چیزی بودند که نمیدانستند چیست و همین، آن دو را به شدت سردرگم میکرد. اکنون، ... .
در قسمت قبل خواندیم نقرهای و همراهانش با گربهی عجیب و غریبی رو به رو شدند که ادعا میکرد گربهی پادشاه است! با وجود تمام نیش و کنایههایی که این سه گربه به «میونِل» زدند، اما او از آن سه گربه درخواست کرد که همراه آنها به اردوگاه قبیلهی آتش بیاید. آیا قبیله، میونل لوس و مغرور را میپذیرد؟
در قسمت قبل خواندیم، کارامل نگران واکنش اعضای قبیله به خواستگاری خاکستری از او بود. با این حال، به کمک خاکستری توانست بر خود مسلط شود و با هم به طرف اردوگاه برگشتند. اما در بخش دیگری از جنگل، نقرهای با افکار مشوّشکنندهی خود درگیر بود و ... . سرانجام، چه خواهد شد؟
در قسمت قبل خواندیم نقرهای که اجباراً راهی شکار شده بود، در پی فرصتی برای رهایی از دست دو مراقبش و فرار کردن بود. از آن طرف، کارامل نگرانیهای خودش را داشت و ... .
در قسمت قبل خواندیم، نقرهای نگران کارامل بود و میخواست به دنبال او برود. بورانشاه که در کمین پسرش نشسته بود، از نیت او خبردار شد و با ترفندهایی سعی کرد مانع از کار نقرهای شود. نقرهای اجبارا راهی شکار شد اما...
در قسمت قبل خواندیم، خاکستری سرانجام توانست حرف دلش را به کارامل بزند اما در این میان، نقرهای نگران خواهرش بود و ....
در قسمت قبل خواندیم که خاکستری از نقرهای اجازه گرفت تا با کارامل برای گردش به بیرون برود. نقرهای به سختی قبول کرد. آیا خاکستری، شهامت گفتن حقیقت به کارامل را پیدا خواهد کرد؟