تاریخ : جمعه, ۲۲ فروردین , ۱۴۰۴ Friday, 11 April , 2025

رمان نوجوان - رویای کاراملی با اَکلیلِ نقره‌ای | صفحه ۱۰ از ۲۴ | مجله خبری صبح من

19آذر
رویای کاراملی با اکلیل نقره‌ای ـ بخش صد و پانزدهم
رمان نوجوان:

رویای کاراملی با اکلیل نقره‌ای ـ بخش صد و پانزدهم

در قسمت قبل خواندیم، کارامل و خاکستری در میان تبریک‌های گربه‌ها، بازگشتند. دیدن این صحنه، غمی را بر دل نقره‌ای سرازیر کرد. او به کناری رفت و پس از فکر کردن و غصه خوردن، به خواب رفت... نقره‌ای این بار هم خواب عجیبی دید...

16آذر
رویای کاراملی با اکلیل نقره‌ای ـ بخش صد و چهاردهم
رمان نوجوان؛

رویای کاراملی با اکلیل نقره‌ای ـ بخش صد و چهاردهم

در قسمت قبل خواندیم وقتی کارامل به اردوگاه برگشت، با گربه‌ای غریبه و به شدت لوس مواجه شد. در میان آن هیاهو، کارامل و نقره‌ای، هر دو به دنبال چیزی بودند که نمی‌دانستند چیست و همین، آن دو را به شدت سردرگم می‌کرد. اکنون، ... .

14آذر
رویای کاراملی با اکلیل نقره‌ای ـ بخش صد و سیزدهم
رمان نوجوان؛

رویای کاراملی با اکلیل نقره‌ای ـ بخش صد و سیزدهم

در قسمت قبل خواندیم نقره‌ای و همراهانش با گربه‌ی عجیب و غریبی رو به رو شدند که ادعا می‌کرد گربه‌ی پادشاه است! با وجود تمام نیش و کنایه‌هایی که این سه گربه به «میونِل» زدند، اما او از آن سه گربه درخواست کرد که همراه آنها به اردوگاه قبیله‌ی آتش بیاید. آیا قبیله، میونل لوس و مغرور را می‌پذیرد؟

12آذر
رویای کاراملی با اَکلیلِ نقره‌ای – بخش صد و دوازدهم
رمان نوجوان؛

رویای کاراملی با اَکلیلِ نقره‌ای – بخش صد و دوازدهم

در قسمت قبل خواندیم، کارامل نگران واکنش اعضای قبیله به خواستگاری خاکستری از او بود. با این حال، به کمک خاکستری توانست بر خود مسلط شود و با هم به طرف اردوگاه برگشتند. اما در بخش دیگری از جنگل، نقره‌ای با افکار مشوّش‌کننده‌ی خود درگیر بود و ... . سرانجام، چه خواهد شد؟

09آذر
رویای کاراملی با اَکلیلِ نقره‌ای – بخش صد و یازدهم
رمان نوجوان؛

رویای کاراملی با اَکلیلِ نقره‌ای – بخش صد و یازدهم

در قسمت قبل خواندیم نقره‌ای که اجباراً راهی شکار شده بود، در پی فرصتی برای رهایی از دست دو مراقبش و فرار کردن بود. از آن طرف، کارامل نگرانی‌های خودش را داشت و ... .

07آذر
رویای کاراملی با اکلیل نقره‌ای ـ بخش صد و دهم
رمان نوجوان

رویای کاراملی با اکلیل نقره‌ای ـ بخش صد و دهم

در قسمت قبل خواندیم، نقره‌ای نگران کارامل بود و می‌خواست به دنبال او برود. بوران‌شاه که در کمین پسرش نشسته بود، از نیت او خبردار شد و با ترفندهایی سعی کرد مانع از کار نقره‌ای شود. نقره‌ای اجبارا راهی شکار شد اما...

05آذر
رویای کاراملی با اکلیل نقره‌ای ـ بخش صد و نهم
رمان نوجوان:

رویای کاراملی با اکلیل نقره‌ای ـ بخش صد و نهم

در قسمت قبل خواندیم، خاکستری سرانجام توانست حرف دلش را به کارامل بزند اما در این میان، نقره‌ای نگران خواهرش بود و ....

01آذر
رویای کاراملی با اکلیل نقره‌ای ـ بخش صد و هشتم
رمان نوجوان

رویای کاراملی با اکلیل نقره‌ای ـ بخش صد و هشتم

در قسمت قبل خواندیم که خاکستری از نقره‌ای اجازه گرفت تا با کارامل برای گردش به بیرون برود. نقره‌ای به سختی قبول کرد. آیا خاکستری، شهامت گفتن حقیقت به کارامل را پیدا خواهد کرد؟