«صبح من» با دانستنیها: بشر امروز نتیجهی غیرمحتمل ۴ میلیارد سال حیات کرهی زمین است. از زمانی که انسانی روی زمین نبود تا امروز که انسان، گونهی برتر این کره است.
به گزارش مجلهی خبری «صبح من»، پیشبینی آینده سخت است. جهان احتمالاً به گونهای تغییر خواهد کرد که ما نمیتوانیم تصور کنیم. اما میتوانیم حدسهایی بزنیم. یکی از این حدسها دربارهی هوش و شخصیت انسانهای آینده است.
شاید بتوان گفت بهترین راه برای پیشبینی آینده، نگاه به گذشته است. مغز و ذهن ما، متمایزترین ویژگی انسانیمان، ممکن است به طرز چشمگیری تکامل یابد.
مغز ما در حال کوچکتر شدن است. در حدود ده هزار تا بیست هزار سال پیش، درست پیش از آنکه کشاورزی را اختراع شود، اندازهی مغز، به اوج خود رسید. سپس مغزها کوچکتر شدند. مغز انسانهای امروزی، کوچکتر از پیشینیان باستانی ما یا حتی مردم قرون وسطی است. اما دلیل آن مشخص نیست!
احتمالا زمانی که اجداد ما به کشاورزی روی آوردند، چربی و پروتئین کمیاب بوده که همین امر موجب کوچک شدن مغز شده است. مغز، انرژی زیادی مصرف میکند تا جایی که حدود ۲۰ درصد از کالری روزانه ما را میسوزاند.
انسانهای امروزی، نقشهای کمتر و تخصصیتری را ایفا میکنند و از تقسیم کار استفاده میکنند. در یک تمدن، ما در یک زمینه تخصص داریم، بنابراین برای هر چیز دیگری به دیگران تکیه میکنیم.
البته که باید بدانیم اندازهی مغز همه چیز نیست: فیلها مغزهای بزرگتری از ما دارند و مغز انیشتین کوچکتر از حد متوسط بود!
نئاندرتالها مغزهایی مشابه مغز ما داشتند، اما بیشتر مغز، به بینایی و کنترل بدن اختصاص داشت که نشاندهنده ظرفیت کمتری برای چیزهایی مانند زبان و استفاده از ابزار است؛ بنابراین مشخص نیست که از دست دادن تودهی مغز چقدر بر هوش کلی تأثیر میگذارد. شاید ما تواناییهای خاصی را از دست دادهایم، در حالی که تواناییهای دیگری را که مربوط به زندگی مدرن هستند، تقویت میکنیم.
این امکان وجود دارد که ما با داشتن نورونهای کمتر و کوچکتر، قدرت پردازش را حفظ کرده باشیم.
به نظر میرسد شخصیت انسانها نیز باید در حال تکامل باشد. زندگی شکارچیان مستلزم پرخاشگری بود. آنها پستانداران بزرگ را شکار کردند و با قبایل همسایه جنگیدند. این در حالی است که ما از فروشگاه، گوشت میگیریم و برای حل و فصل اختلافات، به پلیس و دادگاه مراجعه میکنیم.
تغییر الگوهای اجتماعی باعث تغییر شخصیت نیز میشود. انسانها در گروههای بسیار بزرگتری نسبت به سایر میمونها زندگی میکردند و قبیلههایی از حدود ۱۰۰۰ شکارچی را تشکیل میدادند. اما در دنیای امروز مردم در شهرهای بزرگ میلیونی زندگی میکنند.
در گذشته، روابط ما لزوماً کم و اغلب مادامالعمر بود. اکنون ما در میان مردمان زیادی زندگی کرده و با آنها در ارتباطیم. این دنیا ما را وادار میکند که صمیمی و بردبارتر شویم.
از نظر روانی، اما همه انسانها با هم سازگار نیستند. غرایز، امیال و ترسهای ما عمدتاً مربوط به اجداد عصر حجر است که در شکار و جستوجوی غذا برای خانوادههای خود، جنگ با همسایگان و … معنا پیدا کردند.
جامعهی مدرن نیازهای مادی ما را به خوبی برآورده میکند، اما کمتر قادر است نیازهای روانی مغز غارنشین بدوی ما را نیز برآورده کند.
شاید به همین دلیل، تعداد زیادی از مردم از مسائلی مانند تنهایی، اضطراب و افسردگی رنج میبرند.
انسانهای آینده ممکن است بهتر باشند اما کمتر به مهمانی بروند. شاید انقلاب علمی برای آنها زندگی پایدار، شاد و شاید هم کسلکننده به ارمغان آورد.