مجلهی خبری «صبح من»: ساعت ۹:۳۰ هواپیمای ایرفرانس روی باند فرودگاه مینشیند تا بعد از ۱۵ سال، امام خمینی قدم به خاک ایران بگذارد. طول ازدحام جمعیت استقبالکننده طوری است که به ۳۳ کیلومتر می رسد و حداقل ۵ میلیون نفر در آن حاضرند.
آیت الله طالقانی و آیت الله بهشتی با دیدن جمعیت، تصمیم میگیرند امام را از رفتن به بهشت زهرا منصرف کنند. حرف امام قاطع است و جای حرف دیگری نمی گذارد: «من قول داده ام به بهشت زهرا بروم و می روم.»
امام سوار بلیزر می شود و با حاج احمد آقا و محسن رفیقدوست به راه میافتند. ازدحام جمعیت مانع از سخنرانی امام در دانشگاه می شود. نزدیکی های بهشت زهرا هم ماشین خاموش می شود و هلیکوپتر امام را به قطعه ۱۷ می رساند.
قطعه ۱۷ بهشت زهرا، محل سخنرانی امام است. «ما در این مدت مصیبت ها دیده ایم. مصیبت های بسیار بزرگ و بعضی پیروزی ها هم حاصل شد که البته آن هم بزرگ بود. مصیبت زن های جوان مرده، مردهای اولاد از دست داده. من وقتی چشمم به بعضی از اینها که اولاد خود را از دست داده اند، می افتد، سنگینی به دوشم پیدا می شود.»
و اوج سخنرانی تاریخی هم اینجاست: «من دولت تعیین می کنم. من به پشتیبانی ملت دولت تعیین می کنم. من دولت تعیین می کنم. من توی دهن این دولت می زنم.»