«صبح من» با مطالب روانشناسی: اضطراب ناشی از بلایا، همه را تحت تأثیر قرار میدهد، اما پیامدهای آن ممکن است در کودکان شدیدتر باشد.
به گزارش مجلهی خبری «صبح من»، «مامان… آیا مرگ، مردم ما را غافلگیر خواهد کرد؟» این سوال برای یک دختر ۹ ساله پس از وقایع غمانگیز زلزلهی مراکش و تراژدی دیگری در لیبی به دنبال طوفان ویرانگر نشسته بود، پیش آمده بود.
سوالی که برای این دختر بچه پیش آمد، مادرش را به یاد اضطراب او در اولین ظهور ویروس کرونا انداخت، زیرا در آن زمان فکر میکرد، آخر دنیاست، اما با وجود مرگ پدرش، به پایان نرسید. عوارض ویروس و فرزندی که با نگرانیها و اضطرابهای ناشی از هر فاجعه، زندگی میکند، تمام شدنی نیست.
کودکان برخلاف بزرگسالان، تجربهی کمی برای درک مشکلات دارند. پاسخ هر کودک با توجه به درک او از فاجعه و بزرگی آن، با دیگری متفاوت است.
در مقالهای که در وب سایت انجمن ملی سلامت روان آمریکا منتشر شده است، آمده است: بسیاری از کودکان ممکن است فاجعه را به عنوان یک خطر شخصی برای خود و نزدیکانشان، صرف نظر از سن کودک یا ارتباط او با آسیبهای ناشی از آن، تعبیر کنند. در این هنگام، مهمترین مسأله این است که با کودک در مورد افکارش دربارهی فاجعه صحبت کنید و آنها را دست کم نگیرید یا آن را کوچک جلوه دهید.
دکتر مای عیسی، استاد روانپزشکی کودک در دانشگاه عین شمس، میگوید: «شدت رفتارهای مرتبط با اضطراب، مانند: خیس کردن رختخواب، مکیدن انگشت یا ترس از خواب، ممکن است، حتی پس از ناپدید شدن علت اضطراب، باقی بماند اما برخی چیزها پنهان میمانند، تا زمانی که فاجعه دیگری بیاید.
علایم اضطراب در کودکان
علایم مشاهده شده در کودکان در سنین پیش دبستانی با علایمی کودکان در سن مدرسه نشان میدهند، متفاوت است.
دکتر مای این مرحله را بر اساس رفتار خود کودک تقسیم می کند و میگوید: «شایعترین نشانههای اضطراب در یک کودک پیش دبستانی مواردی است که به آنها اشاره کردیم. این کودک برای احساس امنیت، نیاز به تماس فیزیکی بیشتری با مادر دارد و باید از طریق بازی و صحبت با او در مورد فاجعه و درک او از آن و صحنههایی که او را تحت تأثیر قرار داده است، دائماً با او در تماس باشید.
باید مراقب باشید که به تمام سوالاتی که کودک میپرسد، پاسخ دهید، زیرا این امر، امنیت او را تامین می کند.
کودکان در سن مدرسه نیز ممکن است دچار بلایایی مانند از دست دادن افراد نزدیک شوند، در این صورت کودک بیشتر نگران مادر یا پدر است و در اینجا باید از همه جزئیات مطلع شود و حتی درگیر تلاش برای کاهش آن باشد.
مای تأکید میکند، اطمینان کاذب در این سن به هیچ وجه در کاهش اضطراب ناشی از احساس فاجعه موفق نیست.
یک استاد روانپزشکی کودک توصیه میکند که جملاتی مانند: «تو در امنیت هستی، من همیشه از تو محافظت خواهم کرد» یا «من هستم، پس نگران نباش»، اطمینانبخشتر از گفتن «نیازی به نگرانی نیست» و سپس سکوت خواهد بود.
هنگامی که نگران بلاها هستید، با کودک خود طوری رفتار نکنید که گویی بالغ است و اجازه ندهید سبیل های او که در حال ظاهر شدن هستند مانع از بغل کردن او یا خوابیدن در کنار او شوند، زیرا نزدیکترین راه برای اطمینان، ارتباط فیزیکی است.
مای عیسی تأکید میکند، یکی از مهمترین مواردی که از شدت اضطراب ناشی از بلایا در کودکان میکاهد، نظارت بر آنچه از رسانههای مختلف به ویژه شبکههای اجتماعی در معرض دید کودکان قرار میگیرد و جلوگیری از قرار گرفتن کودک در معرض هر گونه خبر بد در مورد فاجعه و تأثیرات آن است.
او معتقد است، اجازه دادن به کودکان برای بیان احساسات و اضطراب خود، چه از طریق نوشتن یا نقاشی و یا حتی از طریق صحبت با اطرافیانشان و بازگویی داستان، راه را برای ترسیم صحنهها به شکل دیگری باز میکند که ممکن است به کودک کمک کند تا بپذیرد و آرام باشد.
مای عیسی، پروفسور روانپزشکی، میگوید: لازم نیست به فرزند خود مثلاً در مورد تعداد کودکان مفقود شده در طوفان یا فاجعه زلزله بگویید و همچنین نیازی نیست که در مورد اثرات طولانی مدت آن به او بگویید. این مطالب به هیچ وجه کمکی به او نمیکند، اما تأثیرات منفی آنها عمیق خواهد بود و اضطراب او را تشدید میکند، بنابراین سکوت در مورد آنها و گفتن «نمیدانم» امنترین راه برای فرار است.