تاریخ : یکشنبه, ۴ آذر , ۱۴۰۳ Sunday, 24 November , 2024
0

چرخی در آثار و زندگی غم انگیز ونسان ونگوگ

  • کد خبر : 66081
  • 04 آذر 1403 - 11:00
چرخی در آثار و زندگی غم انگیز ونسان ونگوگ
بیشتر آثار ونگوگ در سبک پست امپرسیونیسم هستند و طبیعت پرشور و زندگی جاری در آن‌ها با روح افسرده و پریشان ونگوگ در تناقض است. در این نوشته به دنیای ونگوگ و آثار او سفر و سعی می‌کنیم راز نبوغ این هنرمند بزرگ را پیدا کنیم.

«صبح من» با چهره ها: «ونسان ونگوگ» (۱۸۵۳-۱۸۹۰) نقاش معروف هلندی، یکی از شخصیت‌های برجسته و پرفراز و نشیب در تاریخ نقاشی مدرن از انواع هنرهای جهانی است که به خاطر آثار رنگارنگ و سرشار از احساسی مانند «شب پرستاره» و «گل‌های آفتاب‌گردان» شناخته می‌شود. هنرمند نابغه‌ای که هرگز در زمان حیات خود مشهور یا ثروتمند نشد و تمام عمر کوتاه خود را در فقر، انزوا و بیماری گذراند.

به گزارش مجله خبری صبح من، بیشتر آثار ونگوگ در سبک پست امپرسیونیسم هستند و طبیعت پرشور و زندگی جاری در آن‌ها با روح افسرده و پریشان ونگوگ در تناقض است. در این نوشته به دنیای ونگوگ و آثار او سفر و سعی می‌کنیم راز نبوغ این هنرمند بزرگ را پیدا کنیم. بعد از معرفی مشهورترین آثار ونگوگ و قصه پشت هرکدام، چند فیلم سینمایی را که بر اساس زندگی Van Gogh ساخته شده‌اند، معرفی می‌کنیم.

ونسان ونگوگ کیست؟

«ونسان ویلم ونگوگ» (Vincent Willem van Gogh) که تلفط هلندی نام او به صورت «وینسنت ویلِم ون کوخ» است، یکی از نقاشان مشهور و تاثیرگذار سبک نقاشی «پست امپرسیونیسم» (Post-Impressionism) است. ونگوگ در ۱۰ سال پایانی عمر کوتاه خود خلق آثار و نقاشی‌های هنری را شروع کرد.

او در همین مدت کوتاه، بیشتر از ۲۱۰۰ اثر هنری از مناظر طبیعی، شهری و پرتره افراد خلق کرد که ۸۶۰ مورد از آن‌ها تابلوی رنگ روغن بودند. این آثار در سال‌های بعد، پایه و اساس سبک «اکسپرسیونیسم یا هیجان‌گرایی» (Expressionism) در هنر مدرن به ویژه در قرن بیستم را شکل دادند.

ازجمله مهم‌ترین ویژگی‌های آثار ونگوگ می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • تمرکز بیشتر بر احساسات و هیجانات درونی بیشتر از بازنمایی دقیق جزییات
  • استفاده بیشتر از خطوط منحنی و نامنظم به‌جای خطوط منظم و اشکال هندسی زاویه‌دار
  • استفاده جسورانه از رنگ‌های پررنگ و خالص در کنار یکدیگر برای نمایش بهتر احساسات
  • استفاده از قلم‌موهای ضخیم و برجسته بودن رنگ‌ها روی بوم برای عمق بخشیدن به اثر

با وجود موفقیت جهانی آثار آن هم سال‌ها پس از مرگ، ونگوگ زندگی بسیار غم‌انگیزی داشت. او از مشکلات روحی رنج می‌برد و اغلب روی خشم و ناراحتی خود کنترلی نداشت. بارها پیش می‌آمد که از هجوم احساسات بیهوش شود و حتی در یکی از حمله‌های عصبی گوش چپ خود را برید. ون گوگ قبل از نقاشی حرفه‌ای، چند سالی به‌عنوان دلال آثار هنری و مبلغ مسیحی فعالیت کرد ولی در نهایت در دهه پایانی زندگی خود به نقاشی مشغول شد.

نقاشی کردن برای ونگوگ در حقیقت راهی برای ابزار احساسات و بهبود بیماری بود. زندگی در انزوا و فروپاشی‌های روانی متعدد، سرانجام او را از پا درآورد و در سن ۳۷ سالگی با شلیک گلوله به زندگی خود پایان داد. در ادامه با نگاهی دقیق‌تر، به دوران کودکی، جوانی و بیماری و مرگ ونسان ونگوگ سفر می‌کنیم تا این هنرمند بزرگ و بداقبال را بهتر بشناسیم.

تولد و خانواده ونسان ونگوگ

«ونسان ونگوگ» (زاده مارس ۱۸۵۳ – درگذشته جولای ۱۸۹۰) در دهکده‌‌ای به‌نام «زوندرت» (Zundert) در استان برابانت شمالی هلند در نزدیکی مرز بلژیک به دنیا آمد. او بزرگ‌ترین پسر زنده تئودوروس ونگوگ و آنا کورنلیا کاربنتوس بود.

آنا و تئودور قبل از ونسان پسر دیگری به همین نام داشتند که یک سال قبل از تولد ونگوگ فوت کرده بود. به‌همین دلیل بود که برای گرامیداشت یاد او تصمیم گرفتند نام ویسنت را روی ونگوگ هم بگذارند. تصمیمی آگاهانه که البته تاثیر چندان خوشایندی روی روحیه ونسان ونگوگ کودک نداشت چون مجبور شده بود که نام خود را روی سنگ قبر برادر مرده‌اش ببیند.

پدر و پدربزرگ ونگوگ کشیش پروتستان بودند و مادر او نیز دختر یک صحاف کتاب و یک نقاش آماتور آبرنگ بود. حاصل این ازدواج به‌جز وینست فوت‌ شده و ونگوگِ نقاش، سه دختر به‌نام‌های آنا، الیزابت، ویلم و دو پسر دیگر به‌نام‌‌های تئو و کرنلیوس بود.

دوران کودکی و نوجوانی

در مورد دوران کودکی ون‌گوگ اطلاعات خیلی زیادی وجود ندارد. ونگوگ بچه آرام و ساکتی بود و در سن کم هیچ نشانه‌ای از استعداد نقاشی از خود بروز نداده بود. او بعدها از خاطرات دوران کودکی خودش با لبخند یاد می‌کرد. اعضای خانواده به‌دلیل تربیت آنا با هم بسیار صمیمی بودند و همیشه برای گردش و پیاده‌روی به حومه دهکده می‌رفتند.

اولین جرقه‌های علاقه ونگوگ به طبیعت هم در همین گشت‌و‌گذارهای خانوادگی زده شد. از طرف دیگر آنا که به نقاشی و طراحی بسیار علاقه‌مند بود، همیشه ونگوگ را به یادگیری و تمرین نقاشی ترغیب می‌کرد.

تحصیلات ابتدایی ون گوگ

ونگوگ بچه بی‌دردسری بود، ولی دوران تحصیل چندان آرامی نداشت. در ۱۱ سالگی او را از مدرسه دهکده زوندرت به مدرسه شبانه‌روزی در شهر «زونبرگن» (Zevenbergen) منتقل کردند. او در این مدرسه خوشحال نبود ولی باید تا پایان مدت دوران ابتدایی آنجا می‌ماند. در همین زمان‌ها گاهی اوقات پیش می‌آمد که نقاشی بکشد ولی هنوز استعداد درخور توجهی از خود نشان نداده بود.

در ۱۳ سالگی به مدرسه راهنمایی در «تیلبرگ» (Tilburg) فرستاده شد که دوران طلایی موفقیت او بود و در درس زبان‌های خارجی نمرات بسیار خوبی می‌گرفت. البته با وجود موفقیت‌های تحصیلی، به دلایل نامعلومی بین سال‌های ۱۸۶۷ تا ۱۸۶۸ این مدرسه را بعد از ۱۸ ماه در سال دوم تحصیلی ترک کرد و دیگر هیچ‌وقت به مدرسه برنگشت. عده‌ای مشکلات مالی خانواده را به‌عنوان دلیل اصلی این اتفاق بیان می‌کنند.

بیشتر بخوانید: (تصاویر) زندگی‌نامه و آثار استاد محمود فرشچیان

دوران جوانی

در سال ۱۸۶۹، ونگوگ حالا نوجوانی ۱۶ ساله بود و به خواسته عموی خود، سنت (کوتاه‌شده وینسنت) برای کارآموزی به یکی از شعبه‌های فروشگاه آثار هنری Goupil & Cie در شهر «لاهه» (The Hague) رفت. او به سه زبان فرانسوی، انگلیسی، هلندی و آلمانی کاملا مسلط بود و توانست به‌عنوان جوان‌ترین کارمند آنجا عملکرد درخشانی در حوزه فروش آثار هنری به نمایش بگذارد.

اولین فروپاشی روانی

ونگوگ در سال ۱۸۷۳ به شعبه لندن گالری منتقل شد و در همین زمان بود به فرهنگ و ادبیات انگلیسی علاقه‌مند شد. در اوقات فراغت خود به گالری‌ها هنری و موزه‌ها سر می‌زد و آثار نویسندگانی مانند «چارلز دیکنز» (Charles Dickens) و «جورج الیویت» (George Eliot) را مطالعه می‌کرد. در همان سال بود که تئو برادر ونگوگ، برای شغل دلالی آثار هنری به شعبه بروکسل گالری منتقل شد و این دو نامه‌نگاری خود را به یکدیگر آغاز کردند. نامه‌های ونگوگ و تئو به هم منبع بسیاری از اطلاعاتی است که در مورد ونگوگ وجود دارد.

ونگوگ کمی بعد به شعبه پاریس منتقل و در زمان کار در فروشگاه، به دختر صاحب‌خانه خود «اوژنی لوا» (Eugenie Loyer) علاقه‌مند شد. بانوی جوان درخواست ازدواج ونگوگ را رد کرد و ونگوگ که سرخورده شده بود اولین فروپاشی روانی خود را تجربه کرد.

بیشتر بخوانید: ۱۵ شخصیت معروفی که به اختلالات روانی مبتلا بودند

کار به عنوان معلم زبان

بعد از این اتفاق، ونگوگ تمام کتاب‌های خود را به جز انجیل دور ریخت و به‌دلیل بی‌علاقگی به فروش آثار هنری و بداخلاقی با مشتریان و همکاران، از فروشگاه اخراج شد. در سال ۱‍۸۷۶، ونگوگ ۲۳ ساله به لندن برگشت و به‌عنوان پس از مدتی کار به‌عنوان معلم زبان انگلیسی و مبلغ مسیحی در مدرسه‌ای مشغول به کار شد که البته درآمد چندانی برای او به همراه نداشت. تصویر زیر منظره این مدرسه را در شهر «رامزگیت» (Ramsgate) نشان می‌دهد که خود ونگوگ آن را کشیده است:

تحصیل در رشته الهیات

ونگوگ در کریسمس سال ۱۸۷۶ به خانه پدری در زوندرت رفت و توصیه پدر را برای بازنگشتن به انگستان پذیرفت. او تصمیم گرفت شغل آبا و اجدادی خود را ادامه دهد و به‌عنوان مبلغ دین مسیحیت زندگی خود را وقف خداوند کند.

عمو سنت قبل از قطعی شدن این تصمیم، شغلی در یک کتاب‌فروشی در «روتردام» (Rotterdam) برای او پیدا کرد ولی خانواده بازهم ونگوگ را ترغیب کرد که به‌عنوان مبلغ فعالیت کند. ونگوگ ۲۴ ساله بود و پیدا نکردن مسیر و هدف اصلی زندگی در این سن، پدر و مادر را بسیار نگران کرده بود. در نهایت او تصمیم گرفت الهیات بخواند.

کار به عنوان مبلغ و واعظ مسیحی

با وجود پرداخت هزینه‌های تحصیلی از طرف خانواده و سپری شدن یک سال کامل در آمستردام، ونگوگ از عهده درس‌ها برنمی‌آمد و بیشتر زمان خود را در کوچه و خیابان و گشت و گذار سپری می‌کرد و در نهایت درس خواندن را رها کرد. البته او هنوز راغب بود زندگی خود را وقف دین کند. به همین دلیل به‌عنوان واعظ و مبلغ مسیحی در بخش مسکونی معدن ذغال‌سنگ بوریناژ در جنوب بلژیک به تدریس مردم، عیادت از بیماران و انجیل خواندن برای آن‌ها مشغول می‌شود.

تصویر زیر کارخانه ذغال‌سنگ منطقه بوریناژ را نشان می‌دهد که خود ونگوگ آن را طراحی کرده است. مردم این منطقه بعد از مدتی به ونگوگ لقب «مسیح معدن ذغال‌سنگ» (The Christ of the Coal Mine) را داده بودند.

در سال جدید کمیته پروتستان کلیسا با بهانه تایید نکردن سبک زندگی ونگوگ، قرارداد کاری او را تمدید نمی‌کنند. ونگوگ حالا ناچار است شغل دیگری برای امرار معاش پیدا کند. در همین زمان است که ونگوگ برای دومین بار دچار فروپاشی روانی می‌شود و در یکی از نامه‌های خود به تئو می‌گوید: «آن‌ها فکر می‌کنند من دیوانه هستم!»

تحصیل در رشته هنر

در سال ۱۸۸۰، ونگوگ ۲۷ ساله تصمیم می‌گیرد به توصیه برادرش تئو، تحصیل در رشته هنر ادامه دهد. چون ونگوگ در نامه‌ها همیشه طرح اولیه‌ای از دیده‌های خود روی کاغذ رسم می‌کرد. تئو که به‌عنوان دلال آثار هنری فعالیت می‌کند، به ونگوگ اطمینان می‌دهد که هزینه‌های تحصیل او را به‌طور کامل پرداخت می‌کند. تصمیمی که البته پدر و مادر ونگوگ از آن حمایت نمی‌کنند.

در نهایت ونگوگ با ترغیب برادر به بروکسل نقل مکان و آموختن درس‌‌های مربوط به نقاشی و طراحی را آغاز می‌کند. هنر و نقاشی کمی به تنظیم احساسات هنرمند جوان کمک می‌کند و به او آرامش می‌دهد. در این همین زمان است که با دوست و مربی خود «آنتوان فن راپارد» (Anthon van Rappard) نقاش هلندی آشنا می‌شود و تحت‌تاثیر آثار او قرار می‌گیرد.

ونگوگ فقط ۹ ماه در آکادمی می‌ماند و در ادامه مسیر به بخش‌های مختلفی از هلند سفر می‌کند تا یادگیری اصول نقاشی را به‌صورت خودآموز ادامه دهد. در بهار سال ۱۸۸۱ دوباره به خانه پدری این بار در شهر «اِتن» (Etten) برمی‌گردد و با حمایت مالی برادرش، روی یادگیری اصولی نقاشی و خرید وسایل موردنیاز خود تمرکز می‌کند.

در همان روز‌ها به دخترخاله خود کورنلیا که بیوه‌ای با یک فرزند است، ابراز علاقه می‌کند. حس ونگوگ ۲۸ ساله دوطرفه نیست و بعد از رد پیشنهاد توسط کورنلیا و مخالفت خانواده، ونگوگ با دومین بحران روحی، خانه پدری را ترک و به خانه‌ای در لاهه نقل مکان می‌کند.

در لاهه مدتی تحت تعلیم یکی از عموها و بعد «آنتون ماوه» (Anton Mauve) می‌ماند. نقاش واقع‌گرا و یکی از اعضای اصلی «مکتب لاهه» (Hague School) و یکی از اقوام ونگوگ که البته مدتی بعد به دلیل رفت و آمد ونگوگ با افراد نامناسب از او جدا می‌شود.

ونسان ونگوگ از ماوه نقاشی با آبرنگ و رنگ روغن را یاد می‌گیرد. در سال ۱۸۸۳ ونگوگ به «درنته» (Dreanthe) در شمال شرقی هلند می‌رود تا از مناظر آن‌ها نقاشی‌های جدیدی خلق کند و آموخته‌های خود را محک بزند. ولی در کمتر از سه ماه دوباره به خانه پدری این بار در دهکده «نوئنن» (Nuenen) می‌رود.

خلق اولین اثر هنری

در آپریل سال ۱۸۸۵ ونگوگ اولین شاهکار هنری خود را به‌نام «سیب‌زمینی‌خورها» (Potato Eaters) را خلق می‌کند. در تابستان همان سال، ونگوگ تعداد زیادی نقاشی از افراد روستایی در حال کار در زمین‌های کشاورزی خلق می‌کند. در همین حین، کشیش محلی از پیروان خود می‌خواهد که به عنوان مدل در نقاشی‌های ونگوگ ظاهر نشوند. به همین دلیل ونگوگ دوباره به نقاشی از منظره‌ها رو می‌‌آورد.

در ماه‌های پایانی ۱۸۸۵، ونگوگ برای آموزش حرفه‌ای هنری، در آکادمی آنتورپ در بلژیک ثبت‌نام می‌کند. اگرچه درس‌ها برای او کمی خسته‌کننده هستند، به شدت تحت‌تاثیر موزه‌ها و کلیسا‌ها و زیبایی شهر قرار می‌گیرد. در زمان زندگی در آنتورپ است که ونگوگ آثار چاپی ژاپنی را می‌بیند و با جادوی پالت رنگ «پیتر پل روبنس» (Peter Paul Rubens) آشنا می‌شود.

بیشتر بخوانید: (تصاویر) ۱۰ نقاشی معروف «ونسان ون گوگ»

ونگوگ از قبل از تئو درخواست کرده که برای جبران هزینه‌های تحصیلی، پولی را که از فروش تابلو‌های به دست می‌آید، برای خود بردارد. البته با داغ بودن تب و تاب امپرسیونیسم در جامعه هنری آن روز پاریس، تئو زیاد به استقبال از «نقاشی سیب‌زمینی‌خورها» خوش‌بین نیست. با این وجود ونگوگ در سال ۱۸۸۶ تصمیم می‌گیرد به پاریس نقل‌مکان کند و سرزده به خانه تئو در پاریس می‌رود. پس از مدتی دو برادر با هم دعوا می‌کنند و ونگوگ از آنجا می‌رود.

آشنایی با امپرسیونیسم و پست امپرسیونیسم

در پاریس ونگوگ پس از آشنایی با سبک امپرسیونیسم، شیفته رنگ‌، نور و حس جاری زندگی در آن می‌شود و کم‌کم در مورد هنرمندانی مانند «کلود مونه» (Claude Monet) «کامی پیسارو» (Camille Pissaro) و «آنری دو تولوز- لوترک» (Henri de Toulouse-Lautrec) تحقیق می‌کند. کم‌کم در جامعه هنری آن دوران جا می‌افتد و دوستانی مانند «پائول گوگن» (Paul Guegen) و «ژرژ سورا» (Georges Seurat) پیدا می‌کند.

ونسان ونگوگ بین سال‌‌های ۱۸۸۶ تا ۱۸۸۸ در یادگیری هنر و بحث در مورد آثار هنرمندان شور و اشتیاق نشان می‌دهد و سعی می‌کند با جریان شکل‌گیری هنر مدرن پیشرفت کند. استفاده از پالت رنگ‌های روشن‌تر و تکنیک‌های امپرسیونیسم و پست امپرسیونیسم ازجمله این پیشرفت‌ها است. در این دو سبک، هنرمند بیشتر از تمرکز روی بازنمایی واقعیت، دریافت خود را از سوژه به تصویر می‌کشد. در پست امپرسیونیسم که سبک اصلی ونگوگ است، تمرکز هنرمند روی خیال‌انگیزی و انتقال احساسات بیشتر است.

نقل مکان به شهر آرل و بریدن گوش چپ

در سال ۱۸۸۸ ون گوگ ۳۵ ساله به هنرمندی پخته تبدیل شده و به شهر آرل در جنوب فرانسه نقل مکان می‌کند با این برنامه که گروهی از هنرمندان مشابه را دور یکدیگر جمع کند. اون در منطقه‌ای به نام Place Lamartine، چهار اتاق را در «خانه زرد» (Yellow House) اجاره می‌کند. ونگوگ اول از همه پائول گوگن را ترغیب می‌‌کند تا با او همخانه شود.

در همین زمان است که ونگوگ سری نقاشی‌های معروف گل‌‌های آفتاب‌گردان را خلق می‌کند. بعد از ۶۳ روز گوگن آرل را ترک می‌کند و دیگر هرگز ونگوگ را نمی‌بیند. اگرچه اتفاقی که واقعا بین آن دو افتاده همچنان نامشخص است، شواهد از دعوای شدید، حمله عصبی ونگوگ و بریده شدن کوچک چپ توسط خود او و بعد بیهوش شدن ونگوگ حکایت دارند. البته روایتی دیگر می‌گوید گوگن در دعوا گوش ونگوگ را بریده و دو هنرمند مسئله را بین خودشان حل کرده و تصمیم گرفته‌اند دیگر هیچ‌وقت همدیگر را نبینند. 

بیماری ونگوگ و بستری شدن در آسایشگاه

در پایان سال ۱۸۸۸ ونگوگ اولین نشانه‌های بیماری را نشان می‌دهد. شکلی از بیماری صرع که با توهم و حمله‌های عصبی همراه است. تئو پس از بریده شدن گوش ونگوگ در بیمارستان به عیادت او می‌آید و متوجه می‌شود که برادرش به درمان تخصصی‌تر در آسایشگاه روانی نیازمند است. نام تصویر زیر «خودنگاره با پانسمان گوش و پیپ» (Self-Portrait with Bandaged Ear and Pipe) است:

در ماه می ۱۸۸۹ ونگوگ ۳۷ ساله داوطلبانه خود را به آسایشگاه روانی «سینت پائول» (Saint-Paul-de-Mausole) معرفی می‌کند و مدتی را در آنجا می‌ماند. حتی به او اجازه می‌دهند یکی از اتاق‌های خالی را به استودیویی مجزا برای نقاشی تبدیل کند. در ماه‌های ژوئن و جولای، ونگوگ دو تابلوی «شب پرستاره» و «گندمزار با درختان سرو» را خلق می‌کند. در پایان سال هم موفق می‌شود دو مورد از آثار خود را در پنجمین نمایشگاه انجمن هنرمندان مستقل در پاریس به نمایش دربیاورد.

مرگ یا خودکشی ونسان ونگوگ

یک سال بعد و در سال ۱۸۹۰، ونگوگ آسایشگاه را ترک و به شهر «اور سور آواز» (Auvers-sur-Oise) در جنوب پاریس می‌رود. در این مدت به توصیه کامی پیسارو و تئو به منزل پزشکی به نام دکتر گاشه می‌رود تا تحت نظر او درمان شود. در این مدت کوتاه دو ماهه هم آثار فراوانی خلق می‌کند.

ونسان ونگوگ در تاریخ ۲۷ جولای سال ۱۸۹۰، به دلیل شلیک گلوله به ناحیه معده زخمی می‌شود و دو روز بعد در اتاقش در  ساختمان «اوبرژ راوو» (Auberge Ravoux) از دنیا می‌رود. با این که شواهد نشان می‌‌دهد ونگوگ خودکشی کرده، آخرین تحقیقات، بیشتر بر اتفاقی بودن مرگ ونگوگ در یک حادثه تاکید دارند. به‌خصوص که در آخرین نامه‌های خود به برادرش تئو، اعلام کرده بود که در وضعیت روحی و روانی بهتری به سر می‌برد. تئو برادر محبوب ونگوگ هم یک سال بعد از او از دنیا می‌رود.

میراث ونسان ونگوگ

بعد از مرگ ونسان ونگوگ، همسر تئو تلاش می‌کند تمام آثار او را جمع‌آوری کند. جوآنا پس از مدتی متوجه می‌شود که بسیاری از آثار ون‌گوگ نابود یا گم شده‌اند چون مادر ونگوگ جعبه نقاشی‌ها و آثار هنری او را دور انداخته بود.

در سال ۱۹۰۱، ۷۱ عدد از نقاشی‌های ونگوگ در نمایشگاهی در پاریس به نمایش درمی‌آیند و شهرت ونگوگ از همان زمان آغاز می‌شود. مادر ونگوگ هم آنقدر عمر می‌کند تا تبدیل شدن بزرگ‌ترین پسر خود را به یک هنرمند نابغه ببیند. امروز پس از گذشت حدود ۱۳۳ سال از مرگ ونگوگ، او هنوز هم به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین نقاشان در دنیا شناخته می‌شود.

در سال ۱۹۷۳ موزه ونگوگ در آمستردام شروع به کار کرد تا آثار ونگوگ را در معرض دید عموم قرار دهد. در این موزه ۲۰۰ مورد از نقاشی‌های ونگوگ مانند «سیب زمینی‌ خورها»، «اتاق خواب در آرل» و «گل‌های آفتاب‌گردان»، ۵۰۰ طراحی و ۷۵۰ سند دست‌نویس ونگوگ ازجمله نامه‌های او به تئو نگهداری می‌شود.

آثار و نقاشی های معروف ونسان ونگوگ

ونسان ونگوگ با مرگ زودهنگام و غم‌انگیز خود در جوانی در طول مدت زندگی شهرت چندانی پیدا نکرد و چند سال بعد از زمانی که از دنیا رفته بود، به شهرت جهانی رسید. با این وجود آثار ارزشمند و بسیار زیبایی خلق کرد که حتی با گذشت بیشتر از ۱۰۰ سال از قدمت آن‌ها، هنوز هم مورد استقبال هنردوستان هستند. در فهرست زیر به نام چند نقاشی معروف این هنرمند اشاره کرده‌ایم که در ۱۰ سال آخر زندگی ونگوگ خلق شده‌اند:

نقاشی «شب پرستاره»

تابلوی رنگ روغن «شب پرستاره» (Starry Night) بدون اغراق مشهورترین نقاشی ونسان ونگوگ است که آن را در اواخر عمر خود خلق کرده است. بخشی از شهرت بالای این نقاشی البته به‌‌دلیل نمادین بودن آن در ماهیت خود به‌عنوان یک اثر هنری است. این منظره فوق‌العاده زیبای آسمان شب با خطوط مارپیچی و هاله‌‌ای سبک اکسپرسیونیسم از گذشته تا به امروز احساسات قوی را در بیننده ایجاد می‌کند.

نقاشی «گل های آفتابگردان»

«گل‌های آفتاب‌گردان» (Sunflowers) نام یک نقاشی نیست و در حقیقت به دو مجموعه کامل شامل چند نقاشی از گل‌های آفتاب‌گردان اشاره دارد. در اغلب مواقع، وقتی از نقاشی گل‌های آفتاب‌گردان نام می‌بریم، به مجموعه‌ای که ون‌گوگ آن را در شهر آرل خلق کرده اشاره می‌کنیم.

در مورد علاقه ون‌گوگ به گل‌های آفتاب‌گردان هم شنیدنی بسیار است. خلق چند اثر از گل‌های آفتاب‌گردان و جملات زیادی که در نامه‌های این هنرمند به برادرش تئو در توصیف این گل بیان می‌شد، همگی گواهی بر این ماجرا هستند. در یکی از نامه‌ها ونگوگ به‌طور واضح به تئو می‌گوید آرزو دارم در یک استودیو در کنار پاول گوگن کار کنم و دکور دیوارهای این استودیو را با نقاشی‌های بسیار بزرگ از گل آفتاب‌گردان بپوشانم.

نقاشی «شب پرستاره بر فراز رن»

تابلوی نقاشی «شب پر ستاره بر فراز رن» (Starry Night Over the Rhone) نقاشی مشهور دیگری اثر ونگوگ است که بسیاری آن را با شب پرستاره اشتباه می‌گیرند. برخلاف تابلوی شب پرستاره که درون پرآشوب ونگوگ را نشان می‌دهد و نوعی حس ناآرامی در بیننده ایجاد می‌کند، شب پرستاره بر فراز رن اگرچه همان ویژگی‌های پالت رنگ کلاسیک مخصوص ون‌گوگ را دارد، آرامش‌بخش‌‌تر است.

علاقه ونگوگ به منظره آسمان شب و انعکاس روشنایی چراغ‌ها روی سطح آب واضح است. او آنقدر در مورد کشیدن این اثر هیجان‌زده بوده که طرح اولیه آن را به دوست صمیمی خود اگون باخ نشان داده است. برخلاف شب پرستاره که ونگوگ از نتیجه کار خود در آن اصلا راضی به نظر نمی‌رسید، شب پرستاره بر فراز رن در سال ۱۸۸۹ در نمایشگاه هنرمندان مستقل در پاریس رونمایی و در معرض عموم قرار داده شد که علاقه ونگوگ را به این نقاشی نشان می‌دهد.

نقاشی «خودنگاره»

به باور بسیاری از هنرمندان، این پرتره آخرین اثر ونگوگ و نمادین‌ترین توصیفی است که او از یک سوژه (در اینجا خود او) روی بوم نقاشی آورده شده است. اگرچه برخی دیگر از هنرمندان بر این باورند که تابلوی «خودنگاره بدون ریش» آخرین اثری است که ونگوگ از خود به جا گذاشته است. در مورد این‌که کدام نقاشی هم مشهورتر است، اختلاف‌نظر زیادی وجود دارد.

مانند بقیه تابلوی‌های نقاشی ونگوگ، او در خودنگاره هم از همان الگوها و خطوط در حال چرخش استفاده کرده که در واقع نوعی بازنمایی از فشار و تلاطم و آشفتگی درونی او است. با این پرتره، هر موقع که به یاد ونگوگ بیافتید چهره مرد جدی با شخصیت بسیار رک به ذهن شما می‌آید که پر از سرگشتگی است.

ون‌گوگ شاید به‌دلیل غرور و خودشیفتگی هنرمندانه یا شاید به این خاطر که می‌خواسته تغییرات فیزیکی و روحی خود را ثبت و ضبط کند، پرتره‌های زیادی از خود خلق کرده است. البته این موضوع شاید هم به این دلیل بوده که ونگوگ پول زیادی برای پرداخت به مدل‌ها نداشته است.

نقاشی «سیب زمینی خورها»

تابلوی رنگ روغن «سیب‌زمینی‌خورها» (Potato Eaters) که ونگوگ آن را در سال ۱۸۸۵ خلق کرده، اگرچه به‌اندازه دیگر آثار این هنرمند رنگارنگ نیست، به‌عنوان یکی از مشهورترین آثار او شناخته می‌شود. این نقاشی که به‌نوعی اصالت هلندی ونگوگ را نشان می‌دهد شدیدا تحت‌تاثیر هنرمندان مکتب لاهه کشیده شده و ونگوگ تلاش کرده در آن واقعیت‌های زندگی روستایی را همان‌گونه که هست به تصویر بکشد.

تصویر خشن و حتی زشتی که بر واقعیت منطبق بوده و نوعی زندگی خانوادگی را به تصویر می‌کشد. ونگوگ خود عاشق این نقاشی بوده است و در یکی از نامه‌هایی که دو سال بعد برای خواهرش فرستاده، می‌گوید این نقاشی بهترین اثری است که در زندگی خلق کرده‌ام. این شدت علاقه احتمالا به این خاطر است که ونسان ونگوگ این نقاشی را با ندای قلبی خود کشیده و برای اتمام آن بسیار هیجان‌زده بوده است.

این نقاشی سرگذشت جالبی هم داشته و دو بار از محل نگهداری خود دزدیده شده است. بار اول از موزه Kroller-Muller در سال ۱۹۸۸ و بار دوم از موزه ون‌گوگ در سال ۱۹۹۱. در هر دو اتفاق تابلو بدون آسیب به محل نگهداری برگشته است.

نقاشی «گندم زار با کلاغ ها»

نقاشی «گندم‌زار با کلاغ‌ها» (Wheat Field with Crows) در سال پایانی عمر ونگوگ و در سال ۱۸۹۰ به تصویر کشیده شده است. ون‌گوگ در روزهای پایانی زندگی خود، نقاشی‌های متعددی از گندم‌زارهای پیرامون خود کشیده که این مورد مشهورترین و در عین حال غم‌انگیزترین آن‌هاست. به تصویر این نقاشی که در زیر آمده است، نگاه کنید. نوعی حس تنهایی و انزوا از آن دریافت نمی‌کنید؟ مسیری که در میانه گندم‌زار به پایان می‌رسد و توسط کلاغ‌ها احاطه شده است.

منتقدان هنری برداشت‌‌های مختلفی از این نقاشی ونگوگ دارند. برای مثال والتر و متزگار بر این باور هستند که هیچ قسمتی از نقاشی به خشم یا ناامیدی اشاره ندارد و به همین خاطر هم نمی‌توان انگیزه هنرمند را تشخیص داد. آنچه از این مطمئن هستیم این است که پالت رنگ دراماتیک و و ترکیب رنگ‌های دو نقاشی گل‌های آفتاب‌گردان و شب پرستاره، یکی از جذاب‌ترین آثار ونگوگ را خلق کرده‌اند. شواهد نشان می‌دهند این آخرین نقاشی ونگوگ قبل از شلیک به خود است و نمی‌‌توانیم بدون این غم که ونگوگ در چنین گندم‌زاری به زندگی خود پایان داده، به این تابلوی معروف نگاه کنیم.

نقاشی «شکوفه های بادام»

نقاشی «شکوفه‌های بادام» (Almond Blossoms) یکی از متفاوت‌ترین آثار ونگوک است که بین سال‌های ۱۸۸۸ تا ۱۸۹۰ روم بوم خلق شده است. ونگوگ این نقاشی را با الهام گرفتن از نوعی چاپ روی چوب به نام Ukiyo-e کشیده است. این نقاشی یکی از زیباترین و دلرباترین آثار ونگوگ است و موضوع نقاشی ظریف‌ترین حالت ممکن بازنمایی شده است. امکان ندارد به این نقاشی نگاه کنید و نشاط و سرزندگی آن به شما منتقل نشود. البته این نقاشی فقط یکی از آثار بسیار مشهور متعلق به مجموعه درختان در حال شکوفه دادن بادام است.

تمام شواهد حاکی از آن هستند که ونگوگ شیفته هنر ژاپنی بوده و شدیدا تحت‌تاثیر آثار کار با چوب و نقاشی‌های چاپی یوکیو قرار می‌گرفته‌است. علاقه‌ای که الهام‌بخش خلق تابلوی شکوفه‌های بادام شده است. جالب است بدانید ونگوگ این نقاشی را در اوج دوران هنری خود در جنوب فرانسه و شهر آرل ثبت کرده است که به گفته خود او به‌خاطر نور خورشید و درختان پرشکوفه به مانند ژاپنی در جنوب است. البته خلق این اثر هنری فقط به دلیل ذوق ونگوگ نسبت به هنر ژاپن نبوده و تولد فرزند برادر محبوب او تئو هم در این شور و شوق دخیل بوده است.

نقاشی «گل های زنبق»

نقاشی گل‌های زنبق (Irises) که در سال ۱۸۸۹ خلق شده یکی از بهترین نمونه‌های آثاری است که ونگوگ در آن‌ها به میزان زیبایی و جذابیت بالای اثر بسیار توجه کرده است. نقاشی پر از نور، زندگی و زیبایی طبیعی است و به‌طور واضح از هنر ژاپنی الهام گرفته شده و می‌توانید ساعت‌ها به آن خیره شوید.

ونگوگ کار روی این نقاشی را بلافاصله پس از ورود به آسایشگاه روانی شروع کرده و به گفته خودش سعی کرده از نور آن برای درمان بیماری کمک بگیرد. تصویری هم که ثبت شده در واقع بازنمایی منظره‌ای است که در باغ گل آسایشگاه به چشم می‌خورده است. واضح است که ونگوگ با ورود به آسایشگاه و تماشای چنین مناظری، حتی به‌طور موقتی به آرامش رسیده و همین حس باعث خلق چنین آثاری شده است. با این‌که خود ونگوگ فکر می‌کرده این نقاشی فقط تمرینی برای بهتر شدن است، برادر او تئو، نقاشی را به انجمن هنرمندان مستقل پاریس داده تا در کنار تابلوی شب پرستاره بر فراز رن به نمایش دربیاید.

نقاشی «خودنگاره با پانسمان گوش»

نقاشی «خودنگاره با پانسمان گوش» (Self-Portrait with Bandaged Ear) در سال ۱۸۸۹ خلق شده و یکی از آثار نمادین وینسنت ونگوگ است. امکان ندارد با کسی در مورد ونگوگ حرف بزنید اما یادی از گوش بریده او نکنید. واقعیت این است که همه آثار و نقاشی‌های ونگوگ ارتباط مستقیمی با زندگی شخصی او دارند و در حقیقت بازتابی از آن هستند. این نقاشی هم که تصویر آن را در زیر می‌بینید متاسفانه اولین تصویری است که در زمان صحبت در مورد ونگوگ به ذهن همه می‌رسد.

ونگوگ در طول مدت زندگی با دوست و هنرمند قدیمی پاول گوگن در پاریس، به‌عنوان یکی از بدترین هم‌اتاقی‌ها شناخته می‌شد. در بخش زندگینامه در مورد این حادثه توضیح داده‌ایم. در پس‌زمینه این خودنگاره هم می‌توانید دیواری با طرح هنر ژاپنی ببینید که خود بر اساس یکی از مناظر ژاپنی است که ونگوگ قبلا کشیده بود.

نقاشی «گندم زاری با درختان سرو»

نقاشی «گندم‌زاری با درختان سرو» (Wheat Field with Cypresses) در سال ۱۸۸۹ تکمیل شده است و یکی از آثار بسیار زیبای مجموعه گندم‌زار ون‌گوگ است. این نقاشی که سه نسخه مشابه با آن وجود دارد، با وجود دارا بودن خطوط منحنی بسیار زیاد و ایجاد حس بی‌قراری در بیننده، یکی از کلاسیک‌ترین آثار ونسان ونگوگ از نطر مفهوم به شمار می‌رود. گندم‌زار پایین نقاشی با رنگ زرد درخشان، درختان زیتون سبز روشن و خاکستری در سمت چپ تصویر که بر افقی بودن منظره دامن می‌زنند در کنار دو درخت سرو سبزپررنگ عمودی در سمت چپ تصویر، منظره جالبی از ارتفاع نسبی زمین و آسمان به بیننده نشان می‌دهد و نوعی حس تضاد در ذهن او ایجاد می‌کند.

نقاشی گندم‌زاری با درختان سرو یکی از آثار تابستانی مورد علاقه خود ونگوگ است که طرح آن را از منظره کوهستان‌های آلپ که از پنجره آسایشگاه سینت پائول می‌دید، الهام گرفته است. جالب است بدانید ونگوگ نسخه اول این نقاشی را بلافاصله پس از اتمام نقاشی شب پرستاره شروع کرد. همچنین این احتمال وجود دارد که آن را در «فضای باز» (Un-Plein Air) و از نزدیک نقاشی کرده باشد.

نقاشی «پرتره دکتر گاشه»

نقاشی «پرتره دکتر گاشه» (Portrait of Dr.Gachet) یکی دیگر از آثار درخورد توجه ونگوگ است که در سال ۱۸۹۰ در اور تکمیل شده است. او در این نقاشی که دو نسخه با تفاوت‌هایی جزیی در رنگ و سبک در آن وجود دارد، دوست و پزشک خود را که در ماه‌های پایانی زندگی از او مراقبت می‌‌کرد به تصویر می‌کشد. دکتر گاشه در این تابلو، روی صندلی پشت میز نشسته و سر خود را به دست راست خود تکیه داده است.

جالب است بدانید تئو برادر ونگوگ پس از خروج از آسایشگاه سینت پائول، به توصیه یکی از بیماران قبلی دکتر گاشه «کامی پیسارو» (Camille Pissarro)، نقاش مشهور سبک امپرسیونیسم،  ونگوگ را به خانه دکتر گاشه فرستاد چون شنیده بود از صحبت کردن و درمان هنرمندان لذت می‌برد.

نقاشی «اتاق خواب در آرل»

نقاشی «اتاق خواب در آرل» (Bedroom in Arles) که در سال ۱۸۸۸ خلق شده، شاید شهرتی سه برابر دیگر نقاشی‌‌های ونگوگ داشته باشد. این موضوع به این دلیل است که نام این نقاشی به سه اثر شبیه به هم در موزه‌‌‌های مختلف دنیا اطلاق شده است. هر نقاشی نوعی بازنمایی از اتاق خواب ونگوگ است که جلوه‌ای از نحوه زندگی او در آرل به بیننده نشان می‌دهد. محلی که او پس از یک روز کاری طولانی به آن برمی‌گشته و در آن استراحت و رویاپردازی می‌کرده است. هر سه نقاشی با خطوط ساده خلق شده‌اند و بیشترین تمرکز را روی استفاده از رنگ‌ها دارند.

جالب است بدانید این اتاق خواب ونگوگ در Yellow House است. جایی که او با پاول گوگن هم‌خانه بوده است و دری که در سمت چپ نقاشی می‌بینید، در واقع در اتاق دیگری است که متعلق به پاول است. خود ونگوگ در نامه‌های مختلف به این موضوع اشاره کرده که اولین نسخه نقاشی را در اوج دوران بیماری خود کشیده است.

نکته مهم دیگری که بسیاری از افراد در نگاه اول به این نقاشی متوجه آن نمی‌شوند نقاشی‌های مینیاتوری بسیار کوچکی است که در کنار تخت‌خواب به دیوار آویزان شده‌اند. همان‌چیزی که در قرن نوزدهم، با آویختن عکس‌های کوچک پولاروید روی دیوار می‌بینید. افراد حاضر در این تابلو‌ها هم اگون باخ و پائول اگون میله دوستان نزدیک ون‌گوگ هستند.

نقاشی «تراس کافه در شب»

نقاشی «تراس کافه در شب» (Cafe Terrace at Night) در سال ۱۸۸۸ خلق شده و اولین اثری است که ونگوگ در آن سعی کرد از پس‌زمینه نور آسمان عصرگاه در نقاشی استفاده کند. دقیقا بعد از این نقاشی است که ونگوگ به سراغ خلق دو نقاشی شب پرستاره و پالت رنگی خاص آن می‌رود. در این نقاشی هم رنگ‌ها جذاب و درخشنده‌اند و به‌راحتی از طریق حس تنهایی و غم موجود در نقاشی می‌توانید بفهمید که خالق این نقاشی ون‌گوگ است.

معرفی چند فیلم سینمایی در مورد زندگی ونسان ونگوگ

زندگی ون‌گوگ با وجود عمر کوتاه و مرگ غم‌انگیز در جوانی، الهام‌بخش بسیاری از فیلم‌های سینمایی هم بوده که دیدن این فیلم‌ها به شما کمک می‌کند بهتر روحیات این هنرمند بزرگ را بشناسید. در ادامه چند فیلم سینمایی را که بر اساس زندگی این نقاش بزرگ هلندی ساخته شده‌اند، معرفی می‌کنیم.

  • فیلم سینمایی «بر دروازه ابدیت»
  • انیمیشن سینمایی «دوستدار تو، ونسان»
  • فیلم سینمایی «رویاها»
  • فیلم سینمایی «شور زندگی»
  • فیلم تلویزیونی «نقاشی با کلمات»
  • فیلم سینمایی «ون گوگ»

ونگوگ با وجود بیماری، در ماه‌های آخر عمر خود آثار زیبایی را خلق کرد که در موزه‌ها و گالری‌های معروف در سراسر جهان نگهداری می‌شوند.

اخبار «صبح من» را در بله و ایتا دنبال کنید:
کانال «صبح من» در بله:
https://ble.ir/sobheman
کانال «صبح من» در ایتا:
https://eitaa.com/Sobheman

لینک کوتاه : https://sobheman.com/?p=66081

ثبت دیدگاه

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.