مجلهی خبری «صبح من»: «ریچل هالیس» یکی از نویسندگان کتابهای پرفروش «نیویورک تایمز» و «یو.اس.ای.تودی» هست. او مجری یکی از پربازدیدترین برنامههای اینترنتی و یکی از معروفترین سخنرانهای انگیزشی جهان است که به عنوان یکی از نویسندههای پرفروش و دارای سبک زندگی تأثیرگذار، طرفداران بیشماری را در سراسر جهان دارد. مخاطب ریچل، بیشتر خانمها هستند اما مطالبی را که بیان میکند، به درد همهی کسانی میخورد که به دنبال انگیزهای برای رسیدن به هدف هستند.
در سلسله مطالب برگرفته از کتاب «شرمندگی تا کی دختر؟» با ریچل هالیس همراه بودیم و توصیههایی دربارهی افرادی که با آنها معاشرت داریم، خواندیم. در این بخش، ریچل دربارهی کسب عادتهای بزرگ خواهد گفت.
برای حرکت از نقطهی شروع به موقعیتی که مورد نظرم بود، باید در مورد عادتها، اطلاعاتی به دست میآوردم. باید یاد میگرفتم که چگونه، عادات نادرست را کنار بگذارم و عادات درست را جایگزین آنها کنم تا بتوانم در مسیر ترقی و پیشرفت، حرکت کنم.
افراد زیادی هستند که فکر میکنند، تنها یک فاکتور و یا یک فرصت میتواند موفقیت حتمی آنها را تضمین کند اما واقعیت اینجاست که موفقیت، با انجام مداوم ۵۰ فاکتور به دست میآید. میزان اهمیت تعداد کارهایی که باید انجام دهید، به اندازهی تداوم و ثبات قدم در انجام امور نیست.
نکتهی مهم در مورد تداوم و ثبات قدم در مسیر دستیابی به اهداف این است که کاری را در یک بازهی زمانی مشخص انجام میدهید و انگار هیچ اتفاقی هم نیفتاده است. واقعا هیچ اتفاق خاصی نیفتاده است. هیچ اتفاقی. اما ناگهان به خودتان میآیید و میگویید: «خدای من. این عادت از کجا آمده است؟»
هم اکنون چه عاداتی دارید که قرار است در مسیر تحقق اهدافتان، به شما کمک کنند؟ برخورداری از نعمت زندگی خوب، بسته به پرورش عادات خوب است اما معنای دقیق «عادت» چیست؟
عادت مجموعهای سه مرحلهای است؛
- نشانه
- عمل
- پاداش
نشانه به شما میگوید که چه چیزی در حال رخ دادن است. به عبارتی، نقش عامل انگیزشی را برای شما ایفا میکند و به مغز شما آلارم میدهد که هماکنون زمان عمل فرا رسیده است.
وقتی مرحلهی عمل را پشت سر گذاشتید (البته کاملا به صورت ناخودآگاه)، نوعی پاداش به شما تعلق خواهد گرفت. پس سه مرحله عبارتند از نشانه، عمل و پاداش.
مثلا سالها دچار پرخوری احساسی بودم. وقتی به این حس مبتلا هستید، هر احساسی که تجربه کنید در حکم نشانهای برای خودتان تلقی میشود. اگر ناراحت باشید، میخورید! اگر خوشحال باشید، میخورید! اگر مضطرب باشید، میخورید!
یک بار متوجه شدم که غذا، تنها چیزی است که خیلی آسان به آن دسترسی پیدا میکنم تا بتوانم حالم را بهتر کنم بنابراین وقتی بزرگتر شدم، هر زمان احساس اضطراب یا ترس به سراغم میآمد، حتی ساعت ۱۱ شب، به آشپزخانه میفتم و هر چیزی گیرم میآمد، نوش جان میکردم.
نشانهی من همان احساس اضطرابم بود. طی یک بازهی زمانی کوتاه، با خوردن غذا، انگار روی ابرها بودم و احساس سرخوشی میکردم اما مشکل اساسی بیشتر عادتهای مخرب این است که وقتی سرخوشی حاصل از پاداش، فروکش میکند، نشانهها دوباره خود را نشان میدهند. مثلا خود من باید کل بستهی بیسکویت و یک نصفه پنیر خامهای را میخوردم تا کیف کنم. اما بیست دقیقه که میگذشت، فکر و خیال از هر طرف به ذهنم هجوم میآوردند.
دوباره خودخوریهای منفی آغاز میشد و بعد با خودم فکر میکردم، خب دوباره حالم بده. بهتره یه دسری چیزی بخورم! سپس دسر را میخوردم و دوباره حس خوب، وجودم را فرا میگرفت. در نهایت این چرخه بارها و بارها تکرار میشد.
دائما به خودم انگیزه میدادم تا اینکه بالاخره متوجه شدم، مسأله اصلا حس اضطراب من نیست. مشکلم سر عملی است که بعد از مشاهدهی نشانهی استرس به طور ناخودآگاه انجام میدهم. من نمیتوانستم اتفاقات زندگیام را تغییر دهم و بالاخره زندگی با بحرانهای سخت توأم با حس وحشتزدگی با اضطراب عجین شده است اما آنچه که میتوانم تغییر دهم، عملی است که در واکنش به آن نشانه انجام میدهم.
حالا هر زمان احساس اضطراب به سراغم میآید، خودم را مشغول پیادهروی طولانی میکنم، ورزش میکنم و … .
ریچل در ادامه در این زمینه بیشتر خواهد گفت.
تهیه، تنظیم و تخلیص: مجلهی خبری «صبح من»
اخبار «صبح من» را در بله و ایتا دنبال کنید:
کانال «صبح من» در بله:
https://ble.ir/sobheman
کانال «صبح من» در ایتا:
https://eitaa.com/Sobheman