مجلهی خبری «صبح من»: گروهی که بورانشاه فرستاده بود، پس از ساعتی جستجو، بازگشتند اما با سرها و دمهای فروافتاده! راهراه اعلام کرد: «ببری و برفی و شکلات … کشته شدند!»
گربهها اندوگین سر خود را پایین انداختند. ناگهان، مخمل جمعیت را شکافت و جلو آمد. با نگرانی پرسید: «گُگُگُفتی شُشُشُکلات؟»
راه راه با اندوه، سر تکان داد. مخمل ساکت ماند. قهوه صورتش را در خزِ پرپشت مادرش فرو برد. مخمل با دُمش آرام پشت قهوه را نوازش کرد. اندوهش برای از دست دادن تنها پسرش آنقدر بی صدا بود که همه آن را شنیدند.
گلبرفی آهسته از گوشهی جمعیت گفت: «متأسفانه رُز رو هم از دست دادیم. اما خبر خوب اینه که دو عضو جدید به قبیلهمون اضافه شدند.»
با شنیدن این حرف، چهرههای وارفتهی اعضای قبیله کمی روشن شد. جمعیت ساکت بودند که مشکی پرسید: «حالا کی معاونمون میشه؟»
جمعیت شروع به پچ پچ کردند. بورانشاه آهسته پرسید: «کیا رو با خودشون بردن؟»
آتش میو کرد: «من… بلوطی و دودهپوستین و … نقرهای رو نمیبینم.»
بورانشاه سرش را کمی بلند کرد: «نقرهای؟!»
کارامل سریع گفت: «نه. نقرهای رو دیدم. اون رو نبردن.»
بورانشاه که خیالش راحت شده بود، نفس عمیقی کشید. غروب گفت: «میونل و پرنس هم نیستن.»
رهبر قبیله میو کرد: «خیلی خب. همگی برید بخوابید. اونی که از بقیه سرحالتره بمونه تا نگهبانی بده. تا قبل از ظهر، اعلام میکنم که کی معاون خواهد شد.»
نقرهای از جایی که بود، تمام گفتوگوها را میشنید. هیجانی ناگهانی در دلش پدید آمد. صبر کرد تا کم کم همهی صداهای اردوگاه خوابید. تنها صدایی که میشنید، صدای نشستن بلورهای برف روی زمین بود.
نقرهای به آسمان نگاهی انداخت. دانههای برف روی صورتش مینشستند و خیسش میکردند. باد خنکی وزید و ابرهای تیره به کناری رفتند. برای چند ثانیهی کوتاه، آسمان پرستاره از میان ابرها پدیدار شد.
نقرهای فکر کرد: «مهم نیست برای ستارهها چه اتفاقی بیفته. اونها همیشه میدرخشند.»
باد دیگری وزید و ابرها را به جای سابقشان، آهسته هل داد. نقرهای از آخرین شکاف بین ابرها، یک نظر شهابی را دید که به سرعت رد شد. نمیدانست خیال کرده یا نه، اما آرزو کرد.
آرزو کرد که کاش، هرچه زودتر، آرامش به قبیله بازگردد.
ادامه دارد…
استفاده از مطلب تنها با ذکر نام نویسنده و منبع، مجاز است.
اخبار «صبح من» را در بله و ایتا دنبال کنید:
کانال «صبح من» در بله:
https://ble.ir/sobheman
کانال «صبح من» در ایتا:
https://eitaa.com/Sobheman