تاریخ : دوشنبه, ۵ آذر , ۱۴۰۳ Monday, 25 November , 2024
4

زندگینامه ویکتور هوگو نویسنده بینوایان

  • کد خبر : 39577
  • 07 اسفند 1402 - 13:40
زندگینامه ویکتور هوگو نویسنده بینوایان
ویکتور هوگو (Victor Marie Hugo) نویسنده و شاعر و داستان نویس فرانسوی در سال ۲۶ فوریه ۱۸۰۲ میلادی (۷ اسفند ۱۱۸۰ شمسی) در بزانسون جمهوری یکم فرانسه به جهان چشم گشود. ویکتور سومین پسر کاپیتان ژوف لئوپولد بود که بعد ها ژنرال شد. در جوانی تحت تربیت مادرش بود که مادر هوگو از زنان شاه دوست و پیرو با تعصب آزادی به سبک ولتر بود.

«صبح من» با چهره ها: ویکتور هوگو یک نویسنده پیرو سبک رومانتیسم فرانسوی بود. او از بهترین نویسندگان فرانسوی به شما می رود و به نوعی در اثار خود تاریخ معاصر فرانسه را بازگو میکند. اگر شما علاقمند به دانستن تاریخ معاصر فرانسوی هستید خواندن آثار ویکتور هوگو خالی از لطف نیست.

به گزارش مجله خبری صبح من، سبک نوشتاری این نویسنده رمان و نمایش پردازی و شعر و نمایش بود. از اثار مشهور این نویسنده به موارد زیر میتوان اشاره کرد: بینوایان، گوژپشت نتردام، کارگران دریا، مردی که میخندد، آخرین روز یک محکوم. در خارج از فرانسه ویکتور هوگو را با اثاری چون کتاب بینوایان و گوژپشت نتردام بیشتر میشناسند. اما در داخل فرانسه اشعار وی طرفداران بیشتری دارد. ویکتور هوگو معتقد به کلیسای کاتولبک بود. در این بخش از زندگینامه افراد موفق قصد داریم بیوگرافی ویکتور هوگو نویسنده معروف فرانسوی را مورد بررسی قرار دهیم.

کودکی و جوانی ویکتور هوگو

ویکتور هوگو (Victor Marie Hugo) نویسنده و شاعر و داستان نویس فرانسوی در سال ۲۶ فوریه ۱۸۰۲ میلادی (۷ اسفند ۱۱۸۰ شمسی) در بزانسون جمهوری یکم فرانسه به جهان چشم گشود. ویکتور سومین پسر کاپیتان ژوف لئوپولد بود که بعد ها ژنرال شد. در جوانی تحت تربیت مادرش بود که مادر هوگو از زنان شاه دوست و پیرو با تعصب آزادی به سبک ولتر بود.

نفوذ مادر ویکتور بر روی او بسیار زیاد بود به صورتی که تا زمانی که مادرش در قید حیات بود فقط وی را ستایش میکرد. ویکتور در کودکی تجربه ی سفر به بسیاری از کشور ها را داشت و مدتی را در کالج نجیب زادگان مادرید کشور اسپانیا سپری کرد. در فرانسه تحت تعلیم معلم خصوصی با نام پدر ریویه که یک کشیش بازنشسته بود قرار گرفت.

سال ۱۸۱۴ میلادی (۱۱۹۳ شمسی) به دستور پدر وارد پانسیون کوردیه شد تا در انجا به تحصیلات مقدماتی بپردازد. در این پانسیون به مطالعه آثار معاصر مخصوصا شاتوبریان و تصنیف های ادیبانه روی آورد. شروع شاعری وی با ترجمه اشعار ویرژیل آغاز شد و پس از آشنایی با اثار این شاعر به سرودن قصیده ی بلند سیل پرداخت. نخستین مجموعه اشعار هوگو با نام “قصیده ها و دیگر اشعار” در سال ۱۸۲۱ میلادی (۱۲۰۱ شمسی) هنگامی که تنها ۲۰ سال سن داشت منتشر شد.

نخستین رمانی که نوشت تحت عنوان “بو-ژارگال” ۴ سال بعد در سال ۱۸۲۶ میلادی (۱۲۰۵ شمسی) به چاپ رسید.

زندگی شخصی

ویکتور در سال ۱۸۲۱ میلادی (۱۲۰۱ شمسی) با آدل فوشه که دوست دوران کودکی اش بود ازدواج کرد. شمایل فوشه، سبزه رو با موهایی مشکی و ابروهایی کمانی بود. فوشه اولین عشق ویکتور بود و او را بسیار دوست داشت و به وی عشق بی نهایتی را نثار میکرد.

دوران نامزدی ویکتور و فوشه را میتوان یک تراژدی عاشقانه در نظر گرفت. چرا که این دو نفر از کودکی با هم آشنا بودند و روابط خانوادگی نزدیک و صمیمی با یکدیگر داشتند و فزرزندان این دو خانه با هم بزرگ شدند. زمان آغاز عشق هوگو به فوشه به دوران نوجوانی وی مربوط می شود. از همان زمان محبت این دختر را در دل داشت اما مادر ویکتور مانع از ابراز این احساس می شد و همیشه ویکتور را از این عشق دور میکرد.

مخالفت های هر دو خانواده در رسیدن این دو عاشق بهم سبب شد تا داستان ازدواج آنها به یک تراژدی تبدیل شود. پدر فوشه از موفقیت ویکتور در آینده اگاه بود و در نزد خود وی را ستایش میکرد. اما در ظاهر بخاطر ترسی که نسبت به مادر ویکتور در دل داشت همیشه فوشه را از این عشق دور نگه میداشت.

پدر فوشه برای دور نگه داشتن دخترش از این عشق همیشه ویکتور را پسری مغرور و دمدمی مزاج و تن پرور معرفی میکرد. اما با تمامی این تفاسیر این دو عاشق پنهانی و به دور از چشم بقیه با هم در ارتباط بودند و نامه هایی را رد و بدل میکردند. مادر ویکتور خواستار این بود که او با دختر بهتری از خانواده ی با اصالت تری ازدواج کند. اما ویکتور شک نداشت که پایان این رابطه ازدواج است و تمامی این احساس و عشق به سرانجامی چون وصال ختم میشود.

ازدواج با شمایل فوشه

فوشه احساس میکرد دختر فقیری از طبقه بورژوا است که البته تا حدودی این حس درست بود. این دختر گرچه ظاهر زیبایی داشت اما در ارتباط با شخصیتش نمیتوان خیلی صحبت کرد. البته که در انتخاب پوشش و لباس های خود سلیقه ی زیادی به خرج نمیداد. دختری سربه هوا و کم هوش بود که سبب شده بود دختری با وجه مناسب به نظر نرسد.

ویکتور به اندازه ای در این امر مصمم و قاطع بود که در انتهای نامه ی اول خود را “همسر تو” معرفی کرد و امضای خود را پای نامه نشاند. سرانجام پس از دو سال و رد و بدل شدن حدود ۲۰۰ نامه این دو عاشق با یکدیگر ازدواج کردند. این زوج صاحب ۵ فرزند شدند. هوگو عاشقانه فوشه را دوست داشت اما فوشه ارزش زیادی برای اشعارش قائل نبود و تنها به چشم یک منبع درآمد به آنها نگاه میکرد.  همین امر سبب شد تا در نهایت پس از اینکه هوگو به شهرت بسیاری رسید. شاگران زیادی را برای آموزش تحت نظر داشت. فوشه با یکی از شاگردان هوگو به نام چارلز سنت بوو به او خیانت کند و جواب آن همه عشق و علاقه هوگو را به این شکل بدهد.

آثار ویکتور هوگو

در ایران ویکتورهوگو را بیشتر با رمان هایی که نوشته است و بسیار مشهور شده می شناسند اما در فرانسه وی را با اشعاری که سروده و غزل هایش میشناسند.

از دیدگاه هوگو شاعر دارای دو وظیفه است:

  • بازتاب کردن احساسات جهانی با اشکار شدن احساس خود و سبب شود صدای نسل بشر و طبیعت و تاریخ بهم متصل شوند.
  • آموزش و راهنمایی کسانی که اثار و نوشته ها را میخوانند.

آثار ویکتور هوگو در ۵ دسته تقسیم بندی میشوند :

  • آثاری که مربوط به اغاز جوانی است
  • شعرهایش
  • نمایشنامه هایش
  • رمان ها
  • مجموعه ای از نامه ها و خاطرات و نقد ها و مقالات ادبی و سیاسی وی

شروع مکتب رمانتیسم

در سال ۱۸۳۱ میلادی (۱۲۰۶ شمسی) درام کرمول را منتشر کرد و بر این کتاب مقدمه ای طولانی و جامع نوشت که این مقدمه خود یک کتاب مستقل محسوب میشود که از اهمیت بالایی برخوردار است. ویکتور هوگو در سال ۱۸۳۵ میلادی (۱۲۱۰ شمسی) با انتشار کتابی با نام نوتردام دوپاری که پس از کتاب بینوایان از بزرگترین اثار وی به شمار میرد شهرت بسیاری پیدا کرد. در واقع این کتاب مرام نامه مکتب رمانتیسم است. نوشتن همین کتاب را میتوان شروع مکتب دانست. به عبارت دیگر ویکتور هوگو بنیان گذار مکتب رمانتیسم است. اعتقاد قلبی داشت بر این باور که هرانچه در طبیعت است به هنر تعلق دارد.

با اغاز این مکتب دوره ی جدیدی در تاریخ ادبیات جهان شروع شد که عصر رمانتیسم نام گرفت. پس از آن روز به روز بر طرفداران و علاقه مندان ویکتور و این مکتب افزوده می شد. او در خانه ی خود با اهالی قلم این مکتب دیدار و گفتگو می کرد و از میان این نویسندگان میتوان آلفرد داوینی و شارل اوگوستن سنت بوو را نام برد. سال های ۱۸۳۳ الی ۱۸۴۷ میلادی (۱۲۰۸ الی ۱۲۲۲ شمسی) سال های شکوفایی هوگو بود که در این سال ها فعالیت های بسیاری را انجام داد از جمله فعالیت هایی که به ثبت رساند به شرح زیر است :

  • چندین مقاله
  • سه رمان
  • پنج کتاب شعر
  • نمایشنامه

در نهایت پس از مرگ دخترش ذوق هنری اش کم و کمتر شد.

تبعید ویکتور هوگو

ویکتور هوگو در طول زندگی به دلیل عقاید و باور هایی که در زمینه آزادی خواهانه و سوسیالیستی و دفاع از محرومان و مظلومان جامعه داشت. همواره مورد خشم سران و بزرگان حکومتی قرار میگرفت. اصولا با فشارهایی تحت عنوان تبعید، تنبیه، سانسور و … مواجه بود. اما در طول تمامی این فشار ها هیچوقت از عقاید و باور هایش دست نکشید. تا سرانجام به بروکسل و سپس جزیره جرزی و در نهایت به جزیره گریزین تبعید شد.

هنگامی در تبعید به سر میبرد شروع به نوشتن مقالاتی درباره اعمال ظالمانه حکومت فرانسه کرد و در مشهور ترین مقالاتی که ضد ناپلئون سوم داشت این مقالات در فرانسه ممنوع اعلام شد. در ان دوره تاثیر مقالات هوگو را نمیتوان نادیده گرفت. وی با این نوشتن ها به پختگی بیشتری رسید و در ابتدا اشعار حماسی سرود و سپس به نوشتن کتاب بینوایان  و کتاب جنجالی ناپلئون صغیر پرداخت.

ویکتور هوگو در کتاب بینوایان بیان میکند که من این کتاب را برای همه ی آزادی خواهان جهان نوشته ام و هدف خود را از نوشتن مشخص کرده است. سرانجام کار ناپلئون سوم تمامی تبعیدی های سیاسی را بخشید. اما هوگو از پذیرش این بخشش سر باز زد چرا که مشخص بود.  اگر او این بخشش را بپذیرد به این معنی است که دیگر نمیتوان به دولت و جامعه نقد و انتقادی نوشت. اما پس از مرگ ناپلئون سوم هوگو با چهره ای تحت عنوان قهرمان ملی به پاریس بازگشت. در بازگشت از تبعید ابتدا عضو مجمع نمایندگان ملی و سپس سناتور جمهوری سوم شد.

سال های پایانی زندگی

ویکتورهوگو در سال ۱۲۴۹ شمسی به پاریس برگشت و با استقبال چشمگیری از طرف مردم روبرو شد. در دو دهه اخر زندگی اش به دلیل بستری شدن دخترش در اسایشگاه روانی و مرگ دو پسرش و همچنین مرگ فوشه با فشار های روانی سختی روبرو شد و به سختی گذشت.

در سال های پایانی با افتخارات بسیاری روبرو بود و افتخارات زیادی را کسب کرد و سرانجام در سال ۱۲۶۴ شمسی پس از طی کردن یک دوره بیماری سخت در ۸۳ سالگی درگذشت. مرگ ویکتور هوگو برای دوستداران وی بسیار دردناک بود به طوری که به یک سوگ ملی تبدیل شد و حدود ۲ میلیون نفر در مراسم او شرکت کردند. جایگاه ویکتور هوگو در ادبیات فرانسه بسیار بلند و فاخر است.

همچنین از وی به عنوان سیاست مداری که به تشکیل و نگهداری جمهوری سوم و دموکراسی در فرانسه کمک کرد یاد میشود. آرامگاه ویکتور هوگو در شهر پانتئون در نزدیکی پارک لوگزامبورگ قرار دارد.

دیدگاه‌های مذهبی

دیدگاه‌های مذهبی هوگو در طول زندگی‌اش به سرعت تغییر کرد. او در جوانی به عنوان مسیحی کاتولیک سوگند یاد کرد که به مقامات و مسئولان کلیسا احترام بگذارد. اما به تدریج تبدیل به کاتولیکی شد که به وظایف دینی‌اش عمل نمی‌کند و بیش از پیش به بیان دیدگاه‌های ضد پاپ و ضدکشیشی پرداخت. در طی دوران تبعید به طور تفننی به احضار روح می‌پرداخت و در سال‌های بعد خداشناسی بر پایهٔ عقل را که مشابه آنچه که مورد حمایت ولتر نویسندهٔ فرانسوی بود، پابرجا کرد. در سال ۱۸۷۲ وقتی متصدی آمارگیری از هوگو پرسید که آیا کاتولیک است یا نه او پاسخ داد: «خیر، من آزاداندیش هستم» هوگو هیچگاه بیزاری خود را از کلیسای کاتولیک ازدست نداد.

این انزجار به دلیل بی‌تفاوتی کلیسا نسبت به وضعیت بد کاری زیر سلطهٔ ظلم حکومت پادشاهی و شاید هم به خاطر قرار گرفتن اثر بینوایان در لیست کتاب‌های ممنوعهٔ پاپ بود. هنگام مرگ دو پسرش، چارلز و فرانسوا، او اصرار داشت که آن‌ها بدون صلیب عیسی یا کشیش به خاک سپرده شوند؛ او در وصیت‌نامه‌اش هم همین شرط را برای خاکسپاری خود گذاشت. هوگو با اینکه معتقد بود عقاید کاتولیک منسوخ و رو به زوال است اما هیچگاه مستقیماً از عرف و سنت انتقاد نکرد. او همچنان به عنوان فردی که به وجود خدا معتقد است، باقی‌ماند، او عمیقاً به قدرت و ضرورت حمد و ستایش ایمان داشت.

عقل‌گرایی هوگو را در اشعارش از قبیل تورکمادا (۱۸۶۹، دربارهٔ تعصب‌های مذهبی)، پاپ (۱۸۷۹، کتابی است ضد کشیشی)، دین و ادیان (۱۸۸۰، در مرود رد سودمندی کلیساها) و … می‌توان مشاهده کرد. هوگو می‌گفت: ادیان به تدریج از بین می‌روند، اما این خداست که باقی می‌ماند. او پیش‌بینی می‌کرد که مسیحیت بالاخره روزی از بین خواهد رفت اما مردم همچنان به خدا، روح و تعهد معتقد خواهند ماند.

هوگو و اقتباس از مضامین قرآنی

سامر عبدالکریم منصور، ادیب سوری با ارائه مطلبی که در پایگاه اطلاع‌رسانی «کتابات» منتشر شده است، به قصیده‌ای از هوگو اشاره می‌کند که وی با الهام از مضامین قرآنی به نگارش درآورده است.

وی در این باره می‌نویسد: هوگو در شعر خود همواره تمایل خود را به آرادی از هر قیدوبندی نشان می‌داد و تأکید می‌کرد که در اندیشه جست‌وجو از حقیقت مطلق است. او در دیوان شعر خود موسوم به «شرقی‌ها» معتقد است، بیشترین چیزی که کنجکاوی او را برمی‌انگیخت، «مسجد شرقی با آیات قرآن نگارش شده بر تمام دربهایش بود»، اما در دیوان «تأملات» که ۲۵ سال زمان را برای نگارش آن اختصاص داد؛ وسعت دیدگاه خود را از زندگی منعکس کرد و در آن از رؤیاهای گذشته و آمال خود تا شکست‌های جوانان و بدبینی‌های آن‌ها سخن گفت. تا اینکه در آخرین قصاید شعری خود به احساسات کلی بشری با نگاهی جامع‌تر به زندگی اشاره می‌کند چراکه با از دست دادن تمام افراد خانواده‌اش دیدگاهش به مرگ و قیامت بُعد اعتقادی می‌یابد تا جایی که با برپایی جلسات احضار ارواح در خانه خود این طرز تفکر خود را نیز به دیگران نشان می‌داد.

سامی عبدالکریم منصور در ادامه مقاله خود با اشاره به اینکه هوگو ترجمه‌های متعددی از قرآن کریم را مطالعه می‌کرده است، می‌نویسد: ویکتور هوگو با الهام از سوره مبارکه «زلزال» از روز قیامت و رستاخیز نام می‌برد. او در قصیده‌ای کاملا مضمون این سوره را منعکس می‌کند و می‌گوید:

La terre tremblera d’un profond tremblement,
Et les hommes diront : Qu’a-t-elle ? En ce moment, 
Sortant de l’ombre en foule ainsi que des couleuvres, 
Pâles, les morts viendront pour regarder leurs œuvres. 
Ceux qui firent le mal le poids d’une fourmi 
Le verront, et pour eux Dieu sera moins ami ; 
Ceux qui firent le bien ce que pèse une mouche 
Le verront, et Satan leur sera moins farouche.

در ترجمه ابیات فوق می‌خوانیم:

زمین را زلزله‌ای شدید خواهد لرزاند
در آن هنگام مردم می‌گویند: چه اتفاقی رخ داده است؟
و آن‌ها همچون مارها دسته دسته از تاریکی  خارج می‌شوند
در حالی که مردگان با رنگ پریده بپا می‌خیزند تا نتیجه اعمال خود را ببینند،
پس هرآنکس که کوچکترین شری به اندازه یه مورچه مرتکب شده، نتیجه‌اش را می‌بیند و خداوند در برابر شرارت آن‎ها کمترین دوستی را ابراز می‌کند،
و همچنین است آن دسته کسانی که به اندازه وزن پشه‌ای کار نیک انجام داده‌اند،
آن‌ها نیز نتیجه این اعمال خود را خواهند دید، و شیطان با آن‌ها کمتر نامهربان است

سوره مبارکه زلزال:

  • بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
  • إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا﴿۱﴾: آنگاه که زمین به لرزش [شدید] خود لرزانیده شود
  • وَأَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقَالَهَا﴿۲﴾: و زمین بارهاى سنگین خود را برون افکند  
  • وَقَالَ الْإِنسَانُ مَا لَهَا ﴿۳﴾: و انسان گوید [زمین] را چه شده است
  • یَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا ﴿۴﴾: آن روز است که [زمین] خبرهاى خود را باز گوید
  • بِأَنَّ رَبَّکَ أَوْحَى لَهَا ﴿۵﴾: [همان گونه] که پروردگارت بدان وحى کرده است
  • یَوْمَئِذٍ یَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتَاتًا لِّیُرَوْا أَعْمَالَهُمْ ﴿۶﴾: آن روز مردم [به حال] پراکنده برآیند تا [نتیجه] کارهایشان به آنان نشان داده شود
  • فَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ خَیْرًا یَرَهُ ﴿۷﴾: پس هر که هموزن ذره‏اى نیکى کند [نتیجه] آن را خواهد دید
  • وَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ شَرًّا یَرَهُ ﴿۸﴾: و هر که هموزن ذره‏اى بدى کند [نتیجه] آن را خواهد دید

آثار ویکتور هوگو در سینما

بر اساس اثار ویکتور هوگو که شامل داستان ها و رمان هاست فیلم های بسیاری ساخته شده است که در اینجا به چند مورد از انها اشاره میکنیم:

  • نتردام دوپاری، کارگردان: الیس گی
  • سلطان تفریح میکند، کارگردان: البر کاپه لانی
  • بینوایان، کارگردان: جیمز استوارت بلکتون
  • گوژپشت نتردام، کارگردان: رنه الکساندر
  • گوژپشت نتردام، کارگردان: البر کاپه لانی
  • نود و سه، کارگردان: البر کاپه لانی
  • کارگران دریا، کارگردا : آ.انتوان
  • مردی که میخندد، کارگردان : پل لنی
  • گاوروش، کارگردان: لوکاته ویچ
  • ری بلاس، کارگردان : پیر بیلوس

اثار و فیلم هایی که از ویکتور هوگو ساخته شده است بسیار زیاد است که بیان کردن تمامی انها از حوصله ی خواننده خارج است که در اینجا چند مورد از مشهورترین ها را عنوان کردیم. در این مقاله به توضیح مختصری از زندگی این هنرمند فرانسوی پرداختیم امید است بهره ی کافی را برده باشید.

گردآوری و تنظیم: صبح من

لینک کوتاه : https://sobheman.com/?p=39577

ثبت دیدگاه

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.