«صبح من» با ورزش: گاهی لازم است در زندگی به موقع تصمیم مهمی بگیریم قبل از آنکه وادار به آن تصمیم شویم. گاهی لازم است چیزی را که دوست داریم، برای یک مصلحت بزرگتر رها کنیم. زمانی هست که ناچار میشویم تصمیمهای مهم بگیریم قبل از آنکه همه چیز به هم بخورد و جایگاهمان را از دست بدهیم.
به گزارش مجلهی خبری «صبح من»، علی دایی در جامجهانی ۲۰۰۶ مثال خوبی برای این موضوع است. بازیکنی توانمند که در آن جام، عملکرد خوبی نداشت و برای مدتی زیر تیغ انتقاد کارشناسان و هواداران بود. اینروزها بسیاری از بازیکنان فعلی تیمملی هم در چنین موقعیتی هستند و باید تصمیمی بگیرند که به نفع خودشان و فوتبال ملی است. در این مطلب به این موضوع میپردازیم.
لحظه درست خداحافظی
بعد از هر مسابقه مهمی و فارغ از اینکه هر تیم چه نتایجی گرفته باشد، عدهای از بازیکنان تصمیمشان را برای خداحافظی از تیمملی اعلام میکنند تا فرصتی برای بازیکنان جوانتر فراهم شود که کسب تجربه کنند و برای میدانهای بزرگ آماده شوند. این اتفاق در خیلی از کشورهای دنیا مرسوم است و بارها شاهد بودیم بازیکنان بزرگی که هنوز آمادگی باز در تیمهایملی را داشتند، فقط در سطح ملی به حرفهشان ادامه دادهاند تا تغییر نسل قبل از مسابقات مهم بعدی محقق شود.
گاهی هم که بازیکنان خودشان اقدام نمیکنند، این سرمربیها هستند که جز یکی دو ستاره شاخص و با تجربه، بقیه بازیکنان را دیگر دعوت نمیکنند. بهطور مثال تیمملی ژاپن طی یکی دو دهه اخیر چند تغییر نسل داشته و بعد از هر جامجهانی تعداد زیادی از بازیکنانش، کنار گذاشته شدهاند تا در مسیر انتخابی جامملتها و جامجهانی، بازیکنان کم تجربه فرصت حضور داشته باشند. اینطور میشود که ژاپن روی جامهای جهانی سرمایهگذاری میکند حتی اگر نتایج خوبی نگیرد.
درسی که «یورگن کلوپ» داد
یورگن کلوپ مربی موفق آلمانی بعد از کسب نتایج درخشان با لیورپول و کسب چند جام از این تیم خداحافظی و اعلام کرد این فصل آخرین فصل حضورش در این تیم است.
کلوپ که بهخاطر کسب نتایج خوب، حضور در فینالهای اروپایی و رقابت سرسختانه با تیمی بیرقیب مثل منچستر سیتی هنوز روی سکوها و بین هواداران محبوب بود؛ در حالی این تصمیم را گرفت که اگر در این تیم میماند هم محبوبیتش خدشهدار نمیشد. اما او ترجیح داد زمان مناسبی را برای خداحافظی انتخاب کند؛ در اوج برود قبل از آنکه هواداران علیهاش شعار دهند و اینطور شد که یکی از رسانههای آلمانی تصویری از او با یک تیتر جالب منتشر کرد: «هنر رها کردن». هنری که لازم است همه ما در زندگی آن را یاد داشته باشیم. همیشه و تحت هر شرایطی لازم نیست اصرار بر انجام کاری داشته باشیم.
تصمیم درست چیست؟
همه ما در مراحل مختلف زندگی باید چنین هنری را بلد باشیم. گاهی در زندگی شغلی، تحصیلی و خیلی شرایط دیگر باید این جرئت را داشته باشیم و برای خیلی از بازیکنان تیمملی این روزها همان لحظه حساس تصمیم است.
جامجهانی و جامملتها گذشت و از جمع ملیپوشان هیچکسی جز «ابراهیمی» خداحافظی رسمی نداشت. «ابراهیمی» هم در عمل نیازی به خداحافظی نداشت چرا که در ۳۶ سالگی، جز در این شرایط خاص امکان بازی در تیم ملی را نداشت و همینکه در جام ملتها بود هم اتفاق نادری محسوب میشد. اما حاجصفی، وحید امیری، شجاع خلیلزاده، رامین رضائیان و به ویژه کریم انصاریفرد بازیکنانی هستند که در معرض این انتخاب هستند. اینکه با تصمیم خودشان از فوتبال ملی کنار بروند یا در آینده به انتخاب سرمربی یا احیاناً فشار هواداران.
یادگیری اهمیت خداحافظی بهموقع از دل فوتبال
فراتر از بازیکنان، کادر فنی، بهخصوص دستیاران قلعهنویی که با رزومه محدودی توانستند عنوان مربی تیمملی را کسب کنند باید به این فکر کنند که حضور یک نفر باید به این جایگاه اعتبار بدهد، نه اینکه یک نفر از این جایگاه اعتبار بگیرد به نفع خودش. یادمان باشد زمان بلاژویچ، برانکو با کولهباری از تجربه و به عنوان دستیار او روی نیمکت تیمملی بود. اما حالا یک کادر فنی داریم که بیشتر حکم روابطعمومی را دارند.
بازیکنان هم باید ماجرایی مثل روزهای آخر مسعود شجاعی در تیمملی را مرور کنند. بازیکنی خوش تکنیک که بعد از اخراج در بازی با عراق بدون خداحافظی رسمی از تیمملی و با خاطرهای تلخ از فوتبال ما کنار رفت؛ اتفاقی که حقش نبود اما روند تصمیمات خودش باعث آن شد.
اینجاست که اهمیت خداحافظی بهموقع و هنر به موقع رها کردن را از دل فوتبال میآموزیم و باید به انتظار بنشینیم و ببینیم کدامیک از بازیکنان ما در این تصمیم پیش قدم میشود؟