«صبح من» با دانستنیها: عجایب هفتگانه، جزو کلماتی هستند که ما از کودکی آنها را میشنویم. اما تقریباً هیچکدام از ما به درستی با این عجایب آشنا نیستیم. به راستی چرا آنها را عجایب نامیدهاند؟ این هفت بنای باستانی از آن جهت که انسانهای قدیم انها را با کمک ابزارهای بسیار ابتدایی بنا کردهاند و کاری بسیار مافوق دانش روز خود انجام دادهاند، برای مردم عجیب به نظر میرسند.
به گزارش مجلهی خبری «صبح من»؛ به هفت بنای اهرام مصر، باغهای معلق بابل، فانوس دریایی اسکندریه، مجسمهی غولپیکر رودس، معبد آرتمیس، آرامگاه هالیناکاراسوس و مجسمهی زئوس، عجایب هفتگانه میگویند. در این مطلب، شما را با باغهای معلق بابل و دلیل ساخت آنها، آشنا میکنیم. با ما همراه باشید.
بینالنهرین و بابل
بابل به عنوان یکی از مهمترین شهرهای بینالنهرین، در روزگار باستان، در میان دو رود دجله و فرات، در سرزمین عراق فعلی واقع بود. این منطقه، در ابعاد مختلف تمدنی، فرهنگی، سیاسی و ساختار معماری و ساختمانسازیاش در آن زمان، ویژگیهای منحصربهفرد خود را داشت. از این میان، باید به بابل اشاره کنیم که در عهد عتیق نیز از آن با همین نام یاد شده است. این شهر، به استناد کشفیات باستانشناسی، نخستین شهر جهانی تاریخ بشریت محسوب میشود و قبل از هر چیز، به خاطر ویژگیهای خاص معماری خود مورد توجه است.
«هرودوت» که یک قرن و نیم پس از روزگار رونق بابل از آن دیدن کرده مینویسد:
… بر جلگهی پهناوری قرار دارد و بر گرد آن، بارویی به طول تقریبی نود کیلومتر کشیده شده. نهر فرات که نخلستانهایی دو کرانهی آن را پوشانیده بود، از میان شهر میگذشت. مسافری که به این شهر نزدیک میشد، چنان ممیدید که بر بالای کوهی از ساختمان و برج مدرج، «زیگورات» هفت طبقهای قرار دارد که نوک آن دویست متر از سطح زمین بلندتر است.
در بابل، سه اثر معماری بیش از همه برجسته بودهاند: برج بابل، حصار بابل و از همه مهمتر، باغهای معلق بابل.

چرا باغهای معلق بابل ساخته شدند؟
منابع به ما میگویند زمانی که باغهای معلق به وجود آمد، بابلیها تاریخی به قدمت تقریباً سه هزار سال را پشت سر گذاشته بودند. بابل، نخستین مسکن سومریها (قومی که حدود سه هزار سال پیش از میلاد در بینالنهرین میزیستند) بود. سپس، توسط مهاجران اکدی، که حدود دو هزار و ششصد سال قبل از میلاد به بابل آمدند، اشغال شد و پانصد سال پس از آن، توسط اقوامی که از شمال بینالنهرین آمده بودند، تحت سلطه قرار گرفت. پس از یک دورهی کوتاه شکوفایی تحت سلطنت «شاه حمورابی»، هیتیها و سپس کاسیها بر بابل تسلط یافتند و سرانجام به تصرف آشوریها درآمد.
در سال ۶۲۶ پیش از میلاد، «نبوپولاسار»، یکی از شاهزادگان اقوام کلدانی که در جنوب بابل زندگی میکردند، بابل را از زیر سلطهی آشوریان بیرون آورد و در آن، سلسلهی مستقلی را تأسیس کرد. نبوپولاسار در رونق بابل بسیار کوشید. او با اتحاد «هوخشتر»، پادشاه ماد، توانست نینوا را محاصره و فتح نماید و پس از آن، با ازدواج سیاسی دختر پادشاه ماد با ولیعهد بابل، این اتحاد محکمتر شد.
هنگامی که در سال ۶۰۵ پیش از میلاد، نبوپولاسار درگذشت، ولیعهد او، «بختالنصر» که داماد پادشاه ماد نیز بود، بر تخت نشست.او کشور خود را با جنگهای بیشمار تبدیل به قدرت جهانی زمان خود کرد و همزمان پایتخت زیبای کشورش را تبدیل به بزرگترین، جدیدیترین و پرشکوهترین شهر جهان در آن روزگار کرد.
باغهای معلق بابل نیز که به عنوان سومین ویژگی خاص و معرفهی بابل از آن یاد کردیم و یونانیان آن را دومین اثر از عجایب هفتگانهی دنیای قدیم میدانستند، در دوران حکمرانی همین پادشاه، به وجود آمد.

این بنا، احتمالاً هدیهای از طرف بختالنصر به همسر ایرانیاش، «امی تیس»، دختر پادشاه ماد بود.
بنا بر گزارشهای تاریخی موجود، بختالنصر دستور داد باغهای معلق بابل را بسازند تا غیبتهای طولانی خود را نزد ملکه جبران کند و همچنین برای همسرش، در جلگهی یکنواخت فرات، خاطرهی کوچکی از کوهستانهای پر از جنگل وطنش ایران را فراهم آورد.
باغهای معلق بابل، تا زمان اسکندر نیز وجود داشته است. اما پس از آن،دیگر نشانی از باغها نبود. طغیان فرات در روزگار باستان، بابل و باغهای آن را مدتهای طولانی زیر رسوبات آبرفتی خود قرار داد. اطلاعات پیرامون بابل و باغهای معلق آن، تنها محدود به گزارشات یونانیان و روایات افسانهای محلی بود تا اینکه حفاریهای باستانشناسی در عراق آغاز شد.