رویای کاراملی با اکلیل نقرهای؛ جنگجویان تاریکی -۵
مجلهی خبری «صبح من»: نسیم سرد زمستانی به پیشواز گربههای پنهان در بوته آمد. با اینکه زیر بوته تاریک بود، اما چهار صخرهی قد برافراشته در سراشیبی پیش رویشان زیر نور ماه کامل میدرخشید. نقرهای به بورانشاه نگاه کرد. او بیصدا نفس نفس میزد و چشمانش برق میزدند. نقرهای هیچ وقت تا به حال پدرش … ادامه خواندن رویای کاراملی با اکلیل نقرهای؛ جنگجویان تاریکی -۵
برای جاسازی نوشته، این نشانی را در سایت وردپرسی خود قرار دهید.
برای جاسازی این نوشته، این کد را در سایت خود قرار دهید.