مجلهی خبری «صبح من»: «ریچل هالیس» یکی از نویسندگان کتابهای پرفروش «نیویورک تایمز» و «یو.اس.ای.تودی» هست. او مجری یکی از پربازدیدترین برنامههای اینترنتی و یکی از معروفترین سخنرانهای انگیزشی جهان است که به عنوان یکی از نویسندههای پرفروش و دارای سبک زندگی تأثیرگذار، طرفداران بیشماری را در سراسر جهان دارد.
در صورت استقبال شما عزیزان، قصد داریم برشهایی از نوشتههای انگیزشی «ریچل هالیس» را برای شما قرار دهیم. برای داشتن به یک برنامهی بدون شرمساری برای رسیدن به هدف، سلسله مطالب انگیزشی «صبح من» را دنبال کنید.
«برنه براون»، استاد پژوهش دانشگاه هوستون، میگوید: «احساس شرمندگی مبتنی بر فرد است و احساس گناه و عذاب وجدان ریشه در رفتار فرد دارد. احساس گناه یعنی، من متأسفم. اشتباه کردم. احساس شرمندگی یعنی: من متأسفم. من خطاکارم.»
من از اینکه مادری شاغل بودم، شدیدا احساس شرمندگی میکردم و سالها این حس را داشت. سالها خودم را سرزنش میکردم و سعی میکردم دیگران از من راضی باشند. سالها سعی میکردم برای مهمانیهای خانوادگی جشن تولد فرزندانم کارهای خاص را انجام دهم تا به همه ثابت کنم که فرزندانم هیچ کم و کسری ندارند. بنابراین همهی این سالها تمام انرژی خودم را صرف برآورده کردن انتظارات دیگران از زندگیام کردم. تا مدتهای طولانی از هدف اصلی خودم که همان ایجاد انگیزه در خانمها و حمایت از آنها بود، دور ماندم زیرا همیشه نگران قضاوت دیگران از شخصیت خودم بود. بنابراین مدتهای مدیدی بود که به خاطر آنچه خودم بودم، در مقابل دیگران احساس شرمندگی میکردم. آن هم نه در حد احساس بلکه حتی دردناکتر از آن. زیرا فقط با کلام نمیگفتم متأسفم بلکه با سبک زندگیم به دیگران نشان میدادم که از کارهایم شرمنده هستم.
در سال ۲۰۱۵ به کنفرانسی رفتم که زندگی من را برای همیشه تغییر داد. همین جا یک پرانتز باز میکنم و ایدهی زندگی با تفکر «زن باید اینگونه باشد» را توضیح میدهم. بیشتر ما با دیدگاه تمایز میان زن و مرد بزرگ شدهایم. میگویند زن باید این چنین باشد و مرد هم باید فلان رفتار را نشان دهد. مسأله صرفا تقابل میان مردانگی و زنانگی نیست حرف من این است که دخترها و پسرهای کوچک امروز، قرار است برای زندگی در آینده چگونه تربیت شوند؟
بیشتر خانمها صرف نظر از آنکه در چه محیطی بزرگ شده و یا خاستگاه فرهنگی آنها چه بوده است، یاد گرفتهاند که هر زن خوبی باید لزوما در حق دیگران خوبی کند. اشکال این دیدگاه در مفهوم این است که به دیگران اجازه میدهید که ارزش شما را تعیین کنند.
تعجبی ندارد که نیمی از خانمهایی که میشناسم از استرس و افسردگی رنج میبرند و تحت فشار قضاوت دیگران نسبت به خودشان هستند.
ما یاد گرفتهایم که اگر دیگران نظر خوبی در مورد ما نداشته باشند، هیچ گونه ارزشی نداریم.
به قبل برگردیم. من به آن کنفرانس رفتم و گویی به من الهام شد که زندگی خود را تغییر دهم. به من یاد داده بودند که خواستههایم را محدود کنم اما در قلب من فقط رویاهای بزرگ جا داشتند. آن قلب و رویاهایش در فطرت من نهادینه شده بودند. رویاهایم تنها بخشی از من نبودند بلکه جوهرهی وجودی من بودند. هدیهای از طرف خداوند بودند و اگر خالقم چنین چیزی را به من عطا کرده بود، چگونه ممکن است که اشتباه باشد؟
سعی کردم درک عمیقتری از خودم داشته باشم و متوجه شدم تنها زمانی که به قضاوت دیگران در مورد خود بها میدهم، احساس ناخوشایندی نسبت به پیشرفت و حرفهام پیدا میکنم. ماندن در خانه میتواند یک انتخاب و هدف زیبا باشد اما هدف من این نبود. این انتخابی بود که دیگران برای زندگی من کرده بودند. این تفکر فرهنگی ما بود و من آن را نمیپسندیدم.
با خود فکر کردم «چه میشود اگر آنچه را که فکر میکنم درست است با صداقت به دیگران اعلام کنم؟ چه میشود اگر به موفقیتهایم در زندگی افتخار کنم؟ چه میشود اگر به جای پروراندن رویاهای کوچک، غرور و افتخار را در سختکوشی و موفقیتهایم به دست آورم؟»
با انگیزهی بالا، کنفرانس را ترک کردم. وقتی به خانه بازگشتم، زنی کاملا متفاوت بودم یا درواقع برای اولین بار در طول زندگی خود، با شخصیت حقیقی خود به خانه آمدم. از آن به بعد، شادترین، پربازدهترین و موفقیتآمیزترین دوران زندگی خود را تجربه کردم و همین چیزها باعث شدند نکتهی بسیار مهمی را متوجه شوم. من احساس شرمندگی نمیکردم چرا که خودم را شبیه زنان پیرامونم نمیدیدم.
من تنها کسی نیستم که تاکنون چنین احساسی را تجربه کرده است اما عاملی که موجب شد به رویاها و موفقیتهای فعلیام برسم این بود که چالش را پذیرفتم، احساس قبلی خود را کنار گذاشتم و در نتیجه تغییرات شگرفی را در زندگی، رقم زدم.
در پایان باید بگویم، مبارزه با تمایل فطری ذهنم به اینکه دلش میخواست به نجواهای درونی گوش فرا دهد، یکی از دشوارترین تجربههای زندگی من بود اما به خاطر تأثیر همین مبارزه بوده که زندگی من و شاید هم زندگی شما دستخوش تغییرات مثبت قرار گرفته است.