تاریخ : دوشنبه, ۳۰ مهر , ۱۴۰۳ Monday, 21 October , 2024
3
رمان نوجوان؛

رویای کاراملی با اَکلیلِ نقره‌ای ـ بخش هشتادویکم

  • کد خبر : 26216
  • 27 شهریور 1402 - 13:13
رویای کاراملی با اَکلیلِ نقره‌ای ـ بخش هشتادویکم
گربه‌های قبیله‌ی آتش علاوه‌بر دشمنی با قبیله‌ی آب، با تنش‌هایی در میان خود هم مواجه شدند. قبیله‌ی آتش سعی دارد مشکلات خود را خودش حل کند؛ اما... .

مجله‌ی خبری «صبح من»: نخستین پرتوهای نور خورشید، به داخل لانه آمدند و کارامل را بیدار کردند. کارامل چشمانش را باز کرد و در مقابل نور شدید آفتاب، سریع آنها را بست.

کمی عقب‌تر رفت تا جایی بایستد که نور خورشید، مستقیم به چشمانش نرسد. سپس چشمانش را باز کرد و کش و قوسی به خودش داد. سرش را بلند کرد و جنگجویان خوابیده را از نظر گذراند.

جنگجویان روی کپه‌هایی از خزه و علف خشکیده، آشیانه‌های خود را برپا کرده بودند و در خواب عمیقی فرو رفته بودند. آشیانه‌ی پشمک، رعد و ببری خالی بود. کارامل حدس زد که احتمالاً به دستور پدرش، رعد و ببری، پشمک را به شکار برده‌اند.

همان لحظه، بوران‌شاه سرش را داخل لانه آورد و میو کرد: «بلند شید خوابالوها. جلسه داریم.»

چندتا از جنگجوها با شنیدن صدای بوران‌شاه که در لانه می‌پیچید از جا پریدند و با گیجی به او نگاه کرند. بوران‌شاه گفت: «بقیه رو هم بیدار کنید و بیاید.» و بعد خودش از لانه بیرون خزید و رفت.

جنگجویان به همراه کارامل از جا برخاستند و گربه‌های کنار خود را بیدار کردند. چند دقیقه‌ی بعد، گربه‌ها گیج و منگ و خمیازه‌کشان از لانه بیرون رفتند. زیر صخره‌سنگ نشستند و به بوران‌شاه خیره شدند.

بوران‌شاه میو کرد: «گربه‌های قبیله‌ی آتش. لطفاً از خواب بیدار بشید و خوب به حرف‌های من گوش کنید. دو دفعه‌ست که قبیله‌ی آب بدون هیچ دلیلی وارد قلمروی ما می‌شه و جنگجوهامون رو زخمی می‌کنه. درسته که هر دو بار تونستیم بیرونشون کنیم؛ اما این باعث نمی‌شه اونا سرشون رو بندازن پایین و از مرز رد بشن. درسته؟»

گربه‌ها که دیگر کاملا بیدار شده بودند، سر تکان دادند.

بوران‌شاه ادامه داد: «من تصمیم گرفته بودم که از یه گشت قبیله‌ی آب، دلیل این رفتار احمقانه و غیرمنطقی‌شون رو بپرسم. اما توی جلسه‌ی دیروزمون، ببری و رعد با این کار مخالفت کردند. ما هم کمی با هم بحث کردیم و قرار بر این شد که رأی بگیریم و نظر همه‌ی شما رو بپرسیم. سه تا پیشنهاد مطرح کردیم و الان من این سه پیشنهاد رو به شما می‌گم. هر کسی با اینا موافقه، پنجه‌ش بالا.»

گربه‌ها با جدیت نشستند و منتظر ماندند. بوران‌شاه شروع کرد: «پیشنهاد اول: بریم به گشتی قبیله‌ی آب حمله کنیم و ازشون بازجویی کنیم.»

پنجه‌های دوده‌پوستین، پشمک، پرنس و آتش بالا رفت؛ چهار گربه‌ای‌ که روحیه‌ی جنگندگی فوق‌العاده‌ای داشتند.

بوران‌شاه گفت: «چهار موافق برای پیشنهاد اول. حالا پیشنهاد دوم: توی گردهمایی، جلوی دو قبیله‌ی دیگه اونها رو به چالش بکشیم.»

پنجه‌های کهربا، مشکی، خال‌دار، برفی، رز، بلوطی و غروب بالا رفت؛ گربه‎‌هایی که آرام‌تر بوده و از حمایت قبیله‌ی خاک از قبیله‌ی آتش مطمئن بودند.

بوران‌شاه ادامه داد: «هفت موافق برای پیشنهاد دوم. و پیشنهاد سوم: یا از فِرِد بخوایم یا خودمون یه جوری ـ که هنوز نمی‌دونیم چه جوری ـ ملاقاتی با رهبر قبیله‌ی آب ترتیب بدیم و بریم و محترمانه با اون صحبت کنیم.»

پنجه‌های مخمل، پیچک، شب، کارامل و پرنسس بالا رفت؛ مخمل و شب، فِرِد را دوست داشتند و می‌خواستند دوباره او را ببینند، ولی بقیه با این پیشنهاد موافق بودند.

بوران‌شاه میو کرد: «پنج موافق. بقیه چی؟ کسی دیگه نظری نداره؟»

نقره‌ای پنجه‌اش را بالا برد. بوران‌شاه پرسید: «چیزی شده؟»

نقره‌ای محتاطانه میو کرد: «من یه نظری دارم. فکر می‌کنم قبیله‌ی آب از ساعت گشت‌های ما خبر داشته. وقتی به گشت ما حمله کرد، طوری به نظر می‌رسید که انگار منتظر بوده تا ما از اونجا رد بشیم و بعد جلوی راهمون سبز بشه. هنوز دارم روی دلیل این کارشون فکر می‌کنم. شاید اونا می‌خواستن ما رو به چالش بکشند و قدرتمون رو بسنجند. شاید هم از بازگشتمون راضی نیستند …» و با دمش به پدرش علامت داد که حرفش ادامه دارد و می‌خواهد بقیه‌ی آن را خصوصی بگوید.

بوران‌شاه اشاره‌ی نقره‌ای را دید و سرش را تکان کوچکی داد. خطاب به همه گفت: «به هر حال با جلسه‌ی کوچیکی با معاون و فرمانده، تصمیم نهایی رو می‌گیریم. فعلاً مرخصید. برید به زندگی‌تون برسید.»

ادامه دارد…

استفاده از مطلب تنها با ذکر نام نویسنده و منبع، مجاز است.
لینک کوتاه : https://sobheman.com/?p=26216
  • نویسنده : نرگس شعبانی
  • منبع : مجله‌ی خبری صبح من
  • 364 بازدید
  • بدون دیدگاه

ثبت دیدگاه

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.