تاریخ : دوشنبه, ۳۰ مهر , ۱۴۰۳ Monday, 21 October , 2024
5
رمان نوجوان:

رویای کاراملی با اَکلیلِ نقره‌ای ـ بخش پنجاه‌وهفتم

  • کد خبر : 23411
  • 25 مرداد 1402 - 13:20
رویای کاراملی با اَکلیلِ نقره‌ای ـ بخش پنجاه‌وهفتم
در قسمت قبل خواندیم نقره‌ای به دیدار گربه‌های بازمانده‌ی قبیله‌ی آتش رفت. گربه‌های بازمانده، معتقد بودند که نیازی به کمک گربه‌های خانگی ندارند. نقره‌ای که از دست آنان عصبانی بود، تصمیم گرفت کار خودش را انجام دهد. اما اشکالی در این قضیه وجود دارد ... .

مجله‌ی خبری «صبح من»: نقره‌ای یک‌راست به خانه‌ی خواهرش رفت و ماجرا را برایش تعریف کرد. گفت: «برام مهم نیست چی می‌گن. من کار خودم رو می‌کنم. از خود راضی‌ها!»

نقره‌ای انتظار ابراز همدردی از سوی کارامل را داشت؛ اما کارامل چیزی میو کرد که نقره‌ای شوکه شد: «چی گفتی؟ یه بار دیگه بگو.»
ـ می‌گم تو اصلاً از آداب و رسوم جنگل خبر داری؟ زندگی قبیله‌ای، مقامات درون هر قبیله، جایگاه هر موجودی در جنگل و خیلی چیزهای دیگه. تو اصلاً خبر داری گربه‌هایی که می‌خوان با تو بیان، هیچ کدوم شکار بلد نیستن؟ پس چطوری می‌خوان زنده بمونن؟»

نقره‌ای با سردرگمی به کارامل نگاه کرد. خب، حالا او باید چه کار می‌کرد؟ میو کرد: «اصلاً حواسم به این موضوع نبود. باید چی کار کنیم؟ دو هفته‌ی دیگه بهار شروع میشه. حالا چه خاکی توی سرم بریزم؟ خدایا!»

کارامل داشت جوابی برای سوال نقره‌ای پیدا می‌کرد که پاکتی جلوی پایش فرود آمد. پاکت را باز کرد و نوشته‌ی داخلش را خواند. به نقره‌ای گفت: «فکر کنم راه حل مشکلت رو پیدا کردم. بیا ببین.»

نقره‌ای پاکت را قاپید و خواند:

فردای آن روز، تمام گربه‌های خانگی‌ای که برای عضویت در قبیله‌ی آتش، ثبت نام کرده بودند، به خانه‌ی بوران رفتند. بوران، حضور غیاب کرد و جلوی گربه‌ها راه رفت. مثل اینکه وظیفه‌ی معلمی‌اش را خیلی جدی گرفته بود! نقره‌ای و کارامل با لبخند به هم نگاه کردند.

میو کرد: «توی هر قبیله، مقام‌های زیادی وجود داره. ما از بالاترین مقام شروع می‌کنیم؛ یعنی رهبر. رهبر هر قبیله، نُه تا جون داره و رئیس کل قبیله‌ست. همه باید بی‌چون و چرا ازش اطاعت کنند. هر رهبر، یه معاون داره. معاون بعد از رهبر، بالاترین مقام قبیله‌ست. اگر رهبر نباشه، معاون به طور موقت، جایگزین رهبر میشه و …»

خاکستری پرسید:«ببخشید. اسم رهبر، با بقیه‌ی گربه‌ها فرقی داره؟ »

بوران جواب داد: «سوال خوبی کردی. ولی دیگه وسط حرفم نپر. آره، فرق داره. هر گربه‌ای که رهبر بشه، اسم «شاه» یا «بانو» به آخر اسمش یا اول اسمش اضافه میشه. داشتم می‌گفتم. یکی دیگه از مقامات هم‌رده‌ی معاون، فرمانده‌ست. فرمانده‌ها، مسئولیت نظارت بر آموزش جنگجوها رو دارن و طبیعتاً فرمانده‌ی قبیله‌ی خودشون توی جنگ‌ها هستند. مقام هم‌رده‌ی دیگه …»

آتش پرسید «یه سوال. جنگجو چیه؟»
بوران گفت: «دو دقیقه دندون روی جیگر بذاری، بهت می‌گم. لطفاً وسط حرف من نپرید. اون یکی مقام هم‌رده‌ی دیگه، جنگاور هست. یه جورایی میشه گفت جنگجوهای ارشدن و …»

غروب پرسید: «نگفتی. جنگجو چیه؟»
بوران میو کرد: «تو رو خدا یه دقیقه صبر کنید. شماها یا صبر ندارید یا گوش. به خدا، می‌گم. اصلاً جنگاورها رو بعداً می‌گم. می‌رسیم به مقام بعدی که باز هم هم‌رده‌ی قبلی‌هاست و اون، گربه‌ی درمانگره. هر کسی که توی قبیله مریض یا زخمی بشه، اون به دادش می‌رسه. اون تنها گربه‌ایه که می‌تونه آینده رو ببینه. سوالی ندارید؟»

نقره‌ای پیش خودش فکر کرد:«اگه این طوریه که من باید درمانگر باشم. عالی شد! واقعاً که!» کمی دیر متوجه شد بخشی از کلاس را از دست داده است.
بوران سخنرانی‌اش را از سر گرفته بود :«خب، بالاخره می‌رسیم به جنگجوها. خوشحال شدید، نه؟»

چندتا از گربه‌ها مشتاقانه سر تکان دادند. «جنگجوها، گربه‌هایی هستند که بلدن بجنگند و بخش اعظم افراد قبیله هستند. جنگجوها، وظیفه‌ی شکار، محافظت از قلمرو و آموزش یه سری از بچه‌ها رو به عهده دارند که درواقع، میشه گفت شاگردهاشون هستند. جنگاورها، جنگجویان باتجربه‌ای هستند و مقامشون از بقیه‌ی جنگجوها بالاتره … تا آخر کلاس چقدر زمان داریم؟»
پشمک، ساعت مچی‌اش را نگاه کرد و جواب داد :«یه ساعت.»

بوران، عصبانی میو کرد: «واقعاً می‌خوای با ساعت مچی بیای جنگل؟! اونجا ساعت ماعت نداریم. از روی مکان خورشید و ماه باید تشخیص بدی ساعت چنده. حالا، کهربا ساعت چنده؟»
کهربا به آسمان خیره شد.

« تا شب وقت نداریم. زود باش.»

کهربا جواب داد: «خورشید هنوز وسط آسمون نیومده. ولی از طرف شرق، خیلی به وسط آسمون نزدیکه. پس حدود یه ساعت وقت داریم.»
بوران میو کرد: «آفرین! یه مثبت گرفتی!»

ادامه دارد…

استفاده از مطلب تنها با ذکر نام نویسنده و منبع، مجاز است.
لینک کوتاه : https://sobheman.com/?p=23411
  • نویسنده : نرگس شعبانی
  • منبع : مجله خبری صبح من
  • 361 بازدید
  • بدون دیدگاه

ثبت دیدگاه

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.