«صبح من» با ویدئوهای مذهبی: باسم کربلایی مداح سرشناس عراقی در آستانه آغاز پیادهروی اربعین در این کشور، نماهنگ انیمیشنی «ملائکتی» را برای کودکان با هدف بیان دلیل شوق و اشتیاق زیارت امام حسین(ع) منتشر کرد. این انیمیشن را در ادامه ببینید:
متن شعر این نماهنگ با ترجمه انگلیسی و فارسی به شرح زیر است:
ملائکتی…أَلَا هیَّا
My angels .. Let’s go
فرشتگانم! پیش به سوی
إلى أرْضٍ…هِیَ المَحْیا
To a Land .. That is Life
سرزمینی که در آن حیات و جاودانگی است
لَنا نزَلتْ…مِنَ العَلْیا
It descended .. From the skies
از آسمان برای ما نازل شد
کَفِرْدَوسٍ…إلى الدُّنیا
A piece of heaven .. For this world
مانند بهشت برای دنیا
شُکراً للهْ…شکراً أبتاهْ
All thanks to Allah .. Thank you, Father
شُکرِ خدا، ممنونم پدر جان!
ما نتمَنَّاهْ…حقَّاً سنراهْ !
What we wish for .. We’ll actually see
آنچه آرزویش را داریم بالاخره در واقع خواهیم دید
عنهُ تکلَّمْ…ماذا تعلَمْ ؟!
So talk about it .. What do you know
درباره آن سخن بگو… چه میدانی؟
شوقاً نسألْ…فجزیرهَ هلْ
We eagerly ask .. Are we going to an Island?
با اشتیاق می پرسیم: آیا به سوی جزیره…
نقصدُ أمْ تلْ ؟…هیّا نرْحَلْ
Or to a hilltop? .. Let’s go
می رویم یا به سوی تپه؟ بیا برویم
للکعبهِ أمْ…أرضٍ أعظَمْ
To the Kaba .. Or to a land greater?
به سوی خانه خدا یا سرزمینی بزرگتر و ارجمندتر
“أمیرهَ أرضِنا” تُعْرَفْ
The princess of our land is known
شاهدخت زمینِ ما شناخته شده است
فما أعلى ! وما أَشْرَفْ !
So what is more honourable
پس چه چیزی والاتر از آن! وه چه افتخاری!
وعطرُ ترابِها یُوصَفْ
The scent of its dust is chronicled
که توصیف عطر خاکش مَثَل گشته است
تُسمَّى “کربلاءَ الطَّفْ”
It is called Karbala
آن را سرزمین کربلا می نامند
سنقصدها مِنَ البُعْدِ
We will go to it from far
از راه دور عزم زیارتش می کنیم
نرى “أنشودَهَ المهدِ”
We see the anthem of the cradle
سرود و نوای گهواره را خواهیم دید
وکمْ عَنْها منَ “الجَدِّ”
And how many stories of honour
و چقدر از پدربزرگ درباره آن…
سمعنا قِصّهَ المجْدِ
Did we hear from our grandfathers
داستان پر افتخاری شنیدیم
على شوقٍ أتیْناها
We eagerly came to it
با اشتیاق به آن رسیدیم
سفیناً قدْ رأیناها
We saw it as an ark
آن را چون کشتی نجات یافتیم
رَفَعَتْ علَمیْنْ حضَنتْ حرمَیْنْ
Two flags fluttered .. Two shrines safeguarded
دو عّلَم افراشته و دو حرم در آغوش گرفته شده
شمخا جَبَلینْ سالا نهْرینْ
Two mountains proudly stand .. Two rivers stream
دو کوه بلند استوار و دو رود جاری و روان
شعَّا قَمَرینْ عباسُ ، حُسینْ
Two moons radiate .. Abbas, and Husayn
دو ماه تابان… عباس و حسین
سفینٌ ما لهَا مِثْلُ
An ark like no other
همان کشتی که همانندی ندارد
بها (خیمٌ) بها (تلُّ)
It has a tent, and a hilltop
و در آن خیمه گاه و تل زینبیه است
وحولَ فُراتِها نخْلُ
Its Euphrates is surrounded with palm trees
و اطراف رود فراتش نخل هایی…
کزَندِ کفیلِها یعلو
Rising like the arms of its patron
به مانند بازوان سرپرستش قامت کشیده اند
وَحُمْرهُ رملِها تشرحْ
و سرخی شن زارهایش..
لنا ما قصه (المذبحْ)
What the story of the slaughter is
برای ما داستان قتلگاه را بیان میکند
دُعانا عندَها أفْلَحْ
Our prayers triumph in its land
دعاهای ما در آن اجابت شده است
بها أقْفالُنا تُفْتَحْ !
In it our locks are opened
و بوسیله آن قفلهای ما گشوده می شود
هُنا الحزنُ رأى بابَهْ
Sadness here .. Saw its gate
اینجا حزن و اندوه دروازه اش را خواهی دید
فَـآ یحسیــنِ ومصابَهْ
So, Woe for Husayn, and his tragedy
پس آه و ناله بر حسین و مصیبت دردناکش