مجلهی خبری «صبح من»: محرم و قصه غمبار کربلا تمامی ندارد، روزها، ساعات و دقایق این ایام چه سخت بر آل رسول میگذرد.
محرم و قصه غمبار کربلا تمامی ندارد، روزها، ساعات و دقایق این ایام چه سخت بر آل البیت میگذرد. شنیدن و یا خواندن حوادث تلخ این ایام برای محبان آل رسول سخت است، اما اهل بیت پیامبر، نه خواندند و نه شنیدند، بلکه با چشمان گریان و دلهای شکسته سرمبارک امام معصومی را بر سرنیزه دیدند که بارها پیامبر(ص) دست نوازش بر آن سر میکشید و میفرمود: «حسین منی و انا من حسین»
در این روز سرهاى مطهر شهدای اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام ) را به سوى شام حرکت دادند.
شیخ عباس قمی در نفسالمهموم ص ۲۰۱ مینویسد: ابنزیاد سر مبارک امام حسین(ع) و اصحاب آن حضرت را به همراه کودکان و زنان آماده و مهیای حرکت به سوی شام نمود و غل به گردن علیبنالحسین(ع) نهاد و آنها را با مخضربن ثعلبه عائذی و شمربنذیالجوشن به شام فرستاد، امام سجاد(ع) با حال بیماری بود و از عراق تا شام با مردم سخنی نگفت.
از کتب شیعه و سنی روایت شده است که حاملان سر شریف در منزل نخست که بار انداخته بودند به تفریح و خوردن شراب مشغول بودند و به سر مبارک اهانت میکردند، به ناگاه دستی از دیوار برآمد و با قلم آهنین و با خون این جملات را نوشت:
اترجوا امه قتلت حسیناً شفاعهجده یوم الحساب
آیا امتی که حسین(ع) را به شهادت رساندهاند روز قیامت از جدش امید شفاعت دارند؟