تاریخ : شنبه, ۳۱ شهریور , ۱۴۰۳ Saturday, 21 September , 2024
4
شب نهم محرم: حضرت عملدار کربلا (ع)

سقایی خونین با مشک پاره‌پاره

  • کد خبر : 21563
  • 04 مرداد 1402 - 18:38
سقایی خونین با مشک پاره‌پاره
در این در دلنوشته می‌خوانیم که یادم می‌آید وقتی برای اولین‌بار پرواز کردم، از بالای سرزمینی رد شدم. دیدم نهری در آنجا جاری شده است. نزدیک نهر شدم، دیدم صدای فریاد می‌آید... . برای ادامه‌ی خواندن این دلنوشته، با ما همراه باشید.

«صبح من» با دلنوشته‌های محرم: یادم می‌آید وقتی برای اولین‌بار پرواز کردم، از بالای سرزمینی رد شدم. دیدم نهری در آنجا جاری شده است. نزدیک نهر شدم، دیدم صدای فریاد می‌آید.

به سمت جایی که صدای فریاد می‌آمد، نگاه کردم. دیدم مردی با یک پرچم و سوار بر اسب به طرف نهر می‌آید.

عَلَمی را که در دست داشت، در خاک فرو کرد و مشکش از آب پر کرد.

کمی آب را در دستانش بالا آورد تا بنوشد اما دوباره آب را درون نهر ریخت.

برایم سوال شد که آن مرد چرا با وجود ترک‌های روی لبانش، آب نمی‌نوشد؟

ناگهان تیری از پشت به مشک خورد و مشک پاره‌پاره روی زمین افتاد.

چند نفر آمدند و جنگ شروع شد. یک تیر سه شعبه به چشم مرد پرچمدار خورد و یک نفر با میله‌ی پرچم بر سر پرچمدار زد.

آنها برای اینکه پرچمدار نتواند دوباره آب بردارد، دستانش را قطع کردند.

مرد جمله‌ای را فریاد زد. جمله این بود:«یا اخا ادرک اخاک». ناگهان مردی که بوی بهشت می‌داد، وارد شد و مردانی که پرچمدار را محاصره کرده بودند پراکنده کرد.

مرد پرچمدار با مرد بهشتی، صحبت‌هایی کرد و جان داد.

چند ساعت روی شاخه نشستم، فکر کردم و گریستم.

چند ساعت بعد، صدای شادی و پیروزی آمد و آمدند و سر مرد پرچمدار را بالای نیزه بردند.

لینک کوتاه : https://sobheman.com/?p=21563
  • نویسنده : امیرعلی شعبانی
  • منبع : مجله خبری صبح من
  • 359 بازدید
  • بدون دیدگاه

ثبت دیدگاه

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.