«صبح من» با مناسبتها: کربلا مهمانت رسید. گرمای زمینت را کم کن قرار است آب بر حسین و یارانش بسته شود.
کربلا چه بلایی در تو بر سر شیعه آمد. خاک گرم و سوزناکت به خون ثار خدا آغشته شد.
چه زمین پربرکتی که موسی باید برای ورود به آن نعل برچیند.
چه خاک پر برکتی به واسطه مولا بر تو نشسته که بیمار شفا میدهد.
کربلا حسین رسید. با همه اهل و عیالش رسید. هوای آنها را داشته باش.
کربلا! حسین در دل تو آرام خواهد گرفت.
ای کاروان بیایید، بیایید که در این سرزمین عشق و خون قرار است به واسطه شما قرنها، عاشقانه بنویسند.
بیایید کاروان بهشتیان زمین … بیایید که کربلا برای در آغوش کشیدنتان بی تاب است.