مجلهی خبری «صبح من»: «ریچل هالیس» یکی از نویسندگان کتابهای پرفروش «نیویورک تایمز» و «یو.اس.ای.تودی» هست. او مجری یکی از پربازدیدترین برنامههای اینترنتی و یکی از معروفترین سخنرانهای انگیزشی جهان است که به عنوان یکی از نویسندههای پرفروش و دارای سبک زندگی تأثیرگذار، طرفداران بیشماری را در سراسر جهان دارد. مخاطب ریچل، بیشتر خانمها هستند اما مطالبی را که بیان میکند، به درد همهی کسانی میخورد که به دنبال انگیزهای برای رسیدن به هدف هستند.
در سلسله مطالب برگرفته از کتاب «شرمندگی تا کی دختر؟» با ریچل هالیس همراه بودیم و خواندیم که چگونه سعی کنیم که «قاطع» باشیم. در این بخش، به تعریف مهارتهای اکتسابی خواهیم پرداخت.
در این بخش در مورد مهارتها صبحت خواهیم کرد و نه استعدادها. هیچ مهارتی نیست که منحصر به فرد باشد و از بدو تولد، در نهاد فرد وجود داشته باشد. مهارتها همگی توانمندیهای اکتسابی هستند.
پرورش مجموعه مهارتهای جدید با پیشرفت در یک حوزهی خاصی از زندگی تنها با تمرکز، سپری شدن زمان و سختکوشی حاصل میشود. پس این خبر خوبی میتواند باشد! حتی اگر تا به حال برخی مهارتها در گنجینهی طلایی وجودتان جایی نداشتهاند، هنوز هم فرصت کافی برای آموختنها دارید. بنابراین هیچ عذر و بهانهای قابل قبول نیست.
در بخش اول کسب مهارتها به موضوع «برنامهریزی» میپردازیم. نخستین گام در مسیر رسیدن به اهدافتان این است که حواس شما به جهت حرکتتان باشد.
مشکل اینجاست که افراد غالبا فکر میکنند همهی آنچه را که باید بدانند، کامل میدانند اما یک تکهی کلیدی پازل را فراموش میکنند. نقشه تنها زمانی جواب میدهد که هم نقطهی پایان و هم نقطهی آغاز را بشناسید. به عبارتی دیگر، اگر ندانید که کجا قرار دارید، نمیتوانید به مقصد مورد نظرتان برسید.
شما به نقشهی راه نیاز دارید. به نقطهی آغاز و پایان نیاز دارید. باید علائم راهنمایی را به خوبی بلد باشید. باید طرح عملی کردن خواستههایتان را بدانید. میتوانید هر روز در مورد آنها صحبت کنید. مطمئنم میتوانید دوستانی پیدا کنید که با شما به کافه بیایند و رویاپردازی کنند اما اگر نتوانید یک طرح واقعی داشته باشید تا خود را به نقطهی پایان برسانید، هیچ کدام از آنها دیگر اهمیت نخواهد داشت.
افراد به خاطر عدم اطمینان از مقاصدشان نیست که مسیر را گم میکنند بلکه به این دلیل گم میشوند که پس از شروع یک مسیر، دیگر چک نمیکنند که آیا مسیر را درست رفتهاند یا خیر.
آیا تا به حال برایتان پیش آمده است که قصد سفر جادهای داشته باشید اما هیچ نقشه یا مسیریاب در اختیارتان نباشد؟ تنها زمانی که این کار را انجام دادیم، زمانی بود که به مقصد فکر نمیکردیم فقط میخواستیم رانندگی کنیم و به موسیقی گوش بدهیم و ببینیم چه پیش میآید اما اگر مقصدتان مشخص باشد و از قبل به یک مکان معین فکر کرده باشید، باید حتما مجهز به نقشه باشید. چرا؟
چون نقشه میتواند ما را سریعتر به و بهتر به مقصد برساند. چون وقتی از فاصلهی ده هزار پایی چیزی را مشاهده میکنیم، میتوانیم برای آن برنامهریزی و اتفاقاتی که ممکن است در طول مسیر رخ دهند را پیشبینی کنیم.
وقتی در جاده هستید، انتنخاب هر نوع استراتژی، بسیار دشوار خواهد بود.
این کار، پیچیده نیست؛ تنها سه اصل مهم دارد. کلید معما اینجاست که نباید با همان روش معمول و قابل انتظارمان از این اصول بهره بگیریم. به ما آموختهاند از نقطهی ۱ شروع کنیم بعد نقطهی ۲ و در پایان هم به نقطهی ۳ برسیم اگر ندانید که نقطهی دوم شما چیست، اوضاع بسیار گیجکننده و مبهم خواهد شد. اگر مسیری را از قبل طی نکرده باشید؟
من خودم به این نتیجهگیری رسیدهام که اگر ترتیب مراحل را به هم بزنم و در ابتدا با خط پایان شروع کنم بعد در مورد نقطهی اول خود، بیندیشم، میتوانم مراحل میانی را که من را از نقطهای به نقطهی دیگر هدایت میکنند، راحتتر تعریف کنم.
ریچل در بخش بعدی، دربارهی تعیین نقطهی شروع و پایان به روش خود، توضیح خواهد داد.
بخش پیشین:
تهیه، تنظیم و تخلیص: مجلهی خبری «صبح من»
اخبار «صبح من» را در بله و ایتا دنبال کنید:
کانال «صبح من» در بله:
https://ble.ir/sobheman
کانال «صبح من» در ایتا:
https://eitaa.com/Sobheman