مجلهی خبری «صبح من»: مرد گفت: «میشه بگی که از بیمارستان مرخص میشی؟»
ـ فردا صبح.
ـ باشه. پس قرار ما، جلوی ساختمون تجسس. خوبه؟
ـ باشه. پس، تا فردا.
مرد به یک هتل رفت. نیمههای شب دوباره صدای آژیر خطر هتل کشیده شده و یک ترول نتراشیده داد زد: «یک گروه به ما حمله کردن!»
مرد سریع چتر نجاتی که به کوله متصل بود را باز کرد و با کولهاش به پایین پرید. سوار اتوترول کانال مرکزی شهر شد و در اواخر شهر در ایستگاه شمارهی ۲۴۶ پیاده شد. بعد از آن، از شهر خارج شد و سوار یک اتوترول دیگر شد.
ترول راننده جلوی قبرستان قدیمی گفت: «به ایستگاه آخر رسیدیم. آقا شما تنها مسافر باقی موندهاید. سریع پیاده شید.»
مرد پیاده شد و به درون قبرستان رفت. باز هم با صحنهی قبرهای شکسته و رد خون که تا خرابهی امور قبرستان کشیده شده بود، روبرو شد. مرد به در تقهای زد و در با چهارچوبش پودر شد. مرد بار دیگر با صحنهی تابوتها و بانداژهای خونی مومیاییها مواجه شد.
او یک تابوت کوچکتر را دید و گمان کرد این تابوت متعلق به گربهی جادوگر است که در بازدید قبلیاش از این مکان، با سر بریده روی زمین افتاده بود. با ناراحتی گفت: «چه بوی بدی میاد! این گروه مرده شور برده، مرده شور نداشت؟»
مرد به روی سکوی شکسته پرید و چهره خود را در جوی جاری در کنار سکوی گرانیتی دید. او در این چند روز، بسیار شکسته شده بود، موهایش ژولیدهتر بودند و لباسهایش بیشتر پاره شده و همهی وصلهپینههایش از جا درآمده بود.
روی سکوی درهم شکسته دراز کشید و به آسمان پرستاره خیره شد. ناگهان چشمش به درب زیر سکو افتاد. درب را باز کرد و وارد اتاق دخمه مانند شد. آنجا مانند اتاق جادوگری بود که با گربهاش در آن شب در قبرستان حاضر شده بود. ناگهان جسد جادوگر را دید که با قمهای پاره پاره شده بود. جادوگر با ناراحتی به دوردست خیره شده بود و رد چندین قطره اشک روی چشمانش ثابت مانده بود.
مرد برایش سوال پیش آمد که چه اتفاقی برای جادوگر افتاده است؟! سپس از اتاق بیرون آمد و تا سحرگاه به آسمان پرستاره خیره شد و سپس با یک تاکسی ترول به شهر بازگشت.
ادامه دارد…
قسمتهای پیشین:
- شهر ارواح، فصل دو ـ ۲
- شهر ارواح، فصل دو ـ ۱
- شهر ارواح ـ فصل اول ـ ۳
- شهر ارواح ـ فصل اول ـ ۲
- شهر ارواح ـ فصل اول
- شهر ارواح ـ مقدمه
استفاده از مطلب تنها با ذکر نام نویسنده و منبع، مجاز است.
اخبار «صبح من» را در بله و ایتا دنبال کنید:
کانال «صبح من» در بله:
https://ble.ir/sobheman
کانال «صبح من» در ایتا:
https://eitaa.com/Sobheman