مجلهی خبری «صبح من»: مرد ماجرا را از ابتدا برای آنان تعریف کرد و گفت که نیاز دارد آنها برایش زاغ سیاه آن گروه را چوب بزنند. رئیس گروه تجسس، خون آشامی به نام «امیل نورث» بود. مرد با امیل توافق کرد که از فردا این نهاد، تجسس خود را آغاز کند.
امیل بستهای را به مرد داد و گفت که باید بسته را پیش اسکلت ببرد. مرد یک تاکسی ترول گرفت و تا بیمارستان غربی رفت. مرد به اتاق اسکلت رفت و بعد از احوال پرسی، بسته را به اسکلت تحویل داد. اسکلت بسته را باز کرد و متوجه نامهای شد. در نامه با خطی عجیب و شوم نوشته شده بود: «سلام جناب اسکلت پیشگو. شنیدم یه گروه دنبالتن. فکر کنم بدونم اونا کی هستن:)»
مرد از اسکلت پرسید:« فکر میکنی این نامه از طرف کیه؟»
اسکلت جواب داد:« فکر میکنم این نامه از پشت دیوار مرزی با زامبیهای عرب میاد. چون ظاهرا به این سرزمین هم حمله شده. تو روزنامهی صبح، این خبر به قلم ماکسیم دلافوئنته، خبرنگار زامبی تیتی، نوشته شده بود.» و بعد بریدهی روزنامه صبح را به مرد داد. روی روزنامه، عکسی از چند زامبی با لباسهای عربی غرق در خون چاپ شده بود. مرد تیتر روزنامه را خواند:« گزارش اختصاصی زامبی تیتی از سرزمین زامبیهای اعراب؛ قتل عجیب و خونین، سرنوشت قبرستان قدیمی و شمالی به سر سرزمین زامبیهای اعراب آمده؟ سرنوشت آنها در انتظار جکسون راسل اسکلت پیشگوی قرن ۲ست؟»
مرد از اسکلت درمورد گزارش مرموز زامبی تیتی پرسید:« جکسون راسل و اسکلت پیشگو قرن ۲ کی هستن؟»
اسکلت لحظهای تامل کرد و پاسخ داد: «جکسون راسل رئیس جمهور سرزمین زامبیهای اعرابه. از ۷۰ سال پیش یعنی زمان ساخت این سرزمین، راسل رئیس جمهورشونه. فکر میکنم با توجه به تیتر روزنامه برای راسل اتفاق بدی افتاده باشه.» بعد مکثی کرد و ادامه داد: «و پیشگو قرن ۲٫ پیشگو قرن ۲، یکی از بزرگترین پیشگوهای اسکلتی هست. اونم مقام من رو داشت. اون اواخر قرن ۲ به طرز مرموزی توی ترهبار ترول بازار درگذشت. هنوز هم چگونگی قتلش یک لکه مجهول تو تاریخه.»
ادامه دارد… .
استفاده از مطلب تنها با ذکر منبع مجاز است.
در این زمینه بخوانید:
- شهر ارواح، فصل دو ـ ۱
- شهر ارواح ـ فصل اول ـ ۳
- شهر ارواح ـ فصل اول ـ ۲
- شهر ارواح ـ فصل اول
- شهر ارواح ـ مقدمه