«صبح من» با دانستنیها: آنچه دانشمندان در غار شاندر واقع در رشته کوههای زاگرس عراق یافتند، مفاهیم اساسی را در مورد گونهای انسانی که هزاران سال پیش منقرض شده بود، تغییر داد. غار شاندر، واقع در رشته کوههای زاگرس در شمال عراق و منطقه کردستان کنونی، محل تدفین انسانهای عصر حجر است.
به گزارش مجلهی خبری «صبح من»؛ از اواسط قرن بیستم که کاوشها در این منطقه آغاز شد، مردمشناسان بقایای ۱۱ فرد از جنس «نئاندرتال» شامل ۸ بزرگسال و ۳ کودک را که در دورههای متوالی دفن شدهاند و تاریخچه قدمت قبرها به ۴۶ تا ۶۰ هزار سال پیش برمیگردد، پیدا کردند.
دفنهای شاندر به گونهای توصیف میشود که از نظر ظاهر بیرونی با دفنهای نئاندرتال که در مناطق دیگر یافت شده تفاوتی ندارند. آنها گورهای کمعمقی با عمق بین ۳۰ تا ۴۰ سانتیمتر هستند و جسد به پهلوی خود در حالتی قرار میگیرد که شبیه به یک کودک فضای کمی اشغال کند. چراکه نئاندرتالها تجهیزات دفن نداشتند.
گزارشها حاکی از آن است که بیشتر اسکلتهای یافت شده در این غار در جریان درگیری گها در این منطقه در شمال عراق ناپدید شدهاند و تنها قالبها و بقایای کوچکی از آنها در اختیار دانشمندان باقیمانده است.
پس از پایان عملیات نظامی در شمال عراق، کاوشها در این منطقه ازسر گرفته شد و آخرین «مان شاندر» در سال ۲۰۲۰ پیدا شد که هنوز هیچ اطلاعاتی از او فاش نشده است.
در میان ۱۱ اسکلت موجود در این غار تاریخی منحصربهفرد، دو نئاندرتال نر متمایز به نامهای شاندر-۱ و شاندر-۴ وجود دارند.
شاندر-۱، مردی که سن او بین ۴۵ تا ۵۰ سال تخمین زده میشود، به این معنی که در مقیاس این نوع از گونههای انسانی قبلی، او در سن بسیار بالایی قرار دارد که برای انسان امروزی بین ۷۰ تا ۸۰ سال است.
کارشناسان متخصص دریافتند که «شاندر-۱» زندگی اسفباری داشته و اندام وی در طول زندگی دچار جراحات و شکستگیهای متعددی شده که برخی از آنها بهبود یافته و دست راست وی نیز از ناحیه آرنج قطع شده و مدتها قبل از مرگ، آن را از دست داده که این ممکن است مربوط به دوران کودکی او باشد.
همچنین آثار شکستگی در شانه، پا، دندهها و حتی ستون فقرات راست مشاهده شد، دندانهایش فرسوده شده بود و از آرتروز شدید در زانو و مچ پای راست و بسیاری از علائم سلامتی مشابه رنج میبرد.
بدبختیهای او به همین جا ختم نشد. شاندر-۱ نابینا بود و چشم چپش نمیدید. شواهدی نیز وجود داشت که اثبات میکند او در طول زندگی به شدت در شنوایی مشکل داشت.
این مرد نئاندرتال در اثر فروریختن غار و ریزش سنگ بر سرش جان باخت، اما در مقایسه با مردمش عمر طولانی داشت و در این گروه هیچکس به جز مرد نئاندرتال دیگری که با اسم رمز «شاندر-۵» شناخته میشود، بیشتر از او عمر نکرد، و این دو به عنوان مسنترین نمونه یافتشده در میان آنها شناخته میشوند. همه بقایای یافت شده از این گونه انسانی منقرض شده است.
چیزی که توجه دانشمندان و کارشناسان را به خود جلب کرد این است که شاندر-۱ تقریباً قادر به حرکت نبود و نمیتوانست غذای خود را تامین کند، اما میتوانست زندگی کند، به این معنی که اطرافیانش سالها او را تغذیه و مراقبت کردند، که به نوعی آنها را بسیار شبیه به انسانهای امروزی میکند که برای مدتی با آنها در اروپا قبل از انقراض آنها در ۴۰ هزار سال پیش در تعامل بودهاند.
اما در مورد شاندر-۴، چیزی در کنار آن پیدا شد که متخصصان را شگفتزده کرد. در سال ۱۹۷۲، یک باستانشناس فرانسوی متخصص در گرده، تجمعی از دانههای گرده را در نمونههای خاکی که اسکلت شاندر-۴ در آن قرار داشت، کشف کرد.
برخی معتقد بودند که این بدان معناست که گلهای وحشی که هنوز در عراق تا به امروز میرویند و در طب عامیانه نیز مورد استفاده قرار میگیرند، پس از مرگ به صورت آیینی از تشییع جنازه بر روی بدن او گذاشته میشود و این اگر درست باشد، معنای زیادی در مورد توانایی ذهنی و عاطفی نئاندرتالها دارد.