«صبح من» با انیمیشن: از ابتدای سال گذشته مشخص بود که انیمیشن ها و فیلم های کارتونی زیادی ساخته می شود. فیلمهای جدید TMNT و Spider-Verse از ابتدای آوریل در حال تولید بودند. به گزارش مجله خبری صبح من، در ادامه این مقاله با ما همراه باشید تا با بهترین انیمیشن های جهان در سال ۲۰۲۳ آشنا شوید.
۱۰-انیمیشن سوپر ماریو
اکنون یکی از پرفروشترین فیلمهایی است که در سراسر جهان ۱.۳۶ میلیارد دلار فروش کرده و تا زمان عرضه فیلم باربی، بالاتر از تمامی فیلمهای دیگر سال ۲۰۲۳ قرار داشت. این فیلم با بازی کریس پرات در ۳۰ سال گذشته تقریباً ۴۰ برابر فیلم هیجان برانگیز سوپر ماریو ساخته شده است.
و همچنین برای چیزی که است، بسیار خوب است: یک چرخش قابل تماشای بیست و دو دقیقهای از خدمات طرفداران نینتندو. گردشهایش در مناطق اصلی بازی ماریو مانند Mushroom Kingdom، Jungle Kingdom و Rainbow Road همگی دلپذیر هستند. اگرچه فیلم Super Mario Bros. اصلاً هیچ خطرناکی در داستان ندارد، اما همچنین اذیتکننده نیست مانند یک فیلم دیگر با نگاههای ملایمتر. کارگردانان آرون هوروث و مایکل جلنیک ماریو را با یک کارکتر آرک ساده همانند بازیهایش به تصویر کشیدهاند، بخشهایی از آن بازیها را در این فیلم استفاده کرده است و آنها را در بیشترین تعدادی از صحنههای هنری جذاب ایلومینیشن قرار دادهاند که زمان پخش فیلم قادر به پشتیبانی از آنها است.
۹- انیمیشن جدید Venture Bros
فیلم جدید Venture Bros. ممکن است چندین بار به تماشا نیاز داشته باشد. این اتفاق نه به این دلیل است که فیلم سنگینی باشد، بلکه به دلیل این است که شما به سادگی نمی خواهید این فیلم و این فرنچایز ۲۰ ساله به پایان برسد.
این سریال برای طرفدارانش که در هفت فصل با شخصیتها و داستانی پیچیده، اغلب مرموز و با ارجاعات زیاد پخش شده است – این مانند لحظهای است که تونی در پایان سریال The Sopranos در رستوران مینشیند. مانند آن فینال، بگویید که آیا شما بیشتر میخواهید یا فکر میکنید که همین کافیست، Radiant ایدهها و نمادهای بیشماری را در ۸۴ دقیقه خود جا داده است.
همچنین یک داستان با راهنماهای غلط قصدی، ردپایهای ناخواسته و تحتتاثیر قرار دادن انتظارات مخاطب است. در پایان، فیلم با تأثیرگذاری بر روابط بین Monarch و دشمن قدیمیاش، دکتر Rusty Venture، و همچنین ارتباط بین پسران Rusty، Hank و Dean، به اتمام میرسد، اما همچنان مانند بهترین پایانهای دکمههای Venture Bros، شما را مجذوب خواهد کرد و می خواهید بیشتر این فیلم را ببینید.
۸- انیمیشن فرار مرغی : طلوع ناگت
اونها هنوز توطئه میکنن، هنوز تدارکات میکنن، حتی وقتی با تهدیدی از آرامش و خردشدگی به ناگت روباه مواجه میشن. انتظار طولانیشده برای دنباله فیلم Chicken Run ممکنه این فیلم زیاد تغییری در مقایسه با فیلم اصلی نداشته باشه.
اما تقریباً همه چیزی که میتونستید از بازگشت به دنیای حرکت تصویر به توقف انیمیشنی اش بخواید رو ارائه میدهد. در Dawn of the Nugget، جینجر، راکی و دخترشون، مالی، باید یک فرار جدید رو برنامهریزی کنن، وقتی که متوجه میشن خانم تویدی دوباره ازدواج کرده و راهی پیدا کرده تا مرغها رو به طرزی مسخره کنه . شخصیت های محبوبتون دوباره برگشتن، حتی اگه همه شون با صداپیشههای اصلیشون نباشن (ما جولیا ساوالا رو از دست دادیم، اما مل گیبسون رو از یاد نمیبریم!)، و مالی با بازی بلا رمزی به دینامیک جدیدی به بینایی مرغها معرفی میکنه.
Dawn of the Nugget به اندازه کافی روحیه فیلم اصلی رو بازنشانی نمیکنه، اما یک فیلم سبک و بسیار خوشساخته است و صحنههای اکشن حرکت تصویر بهویژه یک لذت ویژه رو به شما هدیه میدهند.
۷- فیلم انیمیشنی جنگ های تک شاخ
برچسب “مراقبان مهربان مقابله میکنند با اپوکالیپس الان” برای این فیلم اغراق نیست. فیلم کارگردان آلبرتو وازکز نسلی از خرسهای رنگارنگ و دلپذیر را در مقابل نسلی از تکشاخانههای سیاه مرموز در تضاد خونین و انتقامجو میگذارد. این یکی از جذابترین و بینظیرترین فیلمهای انیمیشنی دهه است .
در آن ما قبل از اینکه آنها به شکلی وحشتناک و خونین نابرابر به پایان برسند ، با یک انتخابی جذاب از شخصیتهای خرسی آشنا میشویم. در طول این مسیر، جنگ تکشاخ ها نظریهای درباره طبیعت تضاد و شرایط انسانی خرسها ارائه میدهد و در نهایت بیانیهای درباره آن میدهد. “تمام امپراتوریها و تمام ملتها داستانهایشان را برای توجیه جنگها دارند”، وازکز در یک مصاحبه گفته است. جنگ تکشاخانهها نوعی فیلم است که شانس واقعی برای کسب جایزه اکادمی، حتی در بخش انیمیشن ندارد، اما یک مثال عالی از توانایی رسانه است.
۶- انیمیشن غول آبی Blue Giant
«بلو جایانت» شما را قانع خواهد کرد که جاز قادر است به سفرهای فضایی باشد – در صورتی که قانع شدن را نیاز داشته باشید، البته. در کافه های توکیو، قهرمانان نوجوانش، دای، یوکینوری و شونجی، سعی میکنند موسیقیدانان بزرگی شوند و گروهی به نام “جس” (به طرز مضحکی) تشکیل داده و روز و شب تمرین میکنند تا بتوانند در گرمترین کلاب شهر به نمایش بگذارند.
صحنه های آن چیزی نوآورانه نیستند، اما صحنههای اجرا از این دنیا (به معنی واقعی) بیرون هستند. در صحنههایی که گروه واقعاً به لذت میرسد، طراحی آنیمیشن به تجربههای انتزاعی میرسد: دای نفسهای رنگینکمانی از ساکسفون خود میدهد، یوکینوری پیانو را به صورت کلی منحرف میکند و انگشتانش کلیدهای آن را میپیچاند، و شونجی هر بار که به طبل میزند، جرقههای نوری را برافروخته میکند.
این فیلم در تصویرسازی نه تنها دشواری موسیقی مجموعهمدار را نشان میدهد، بلکه احساس فراتر از حد بودن شنیدن یا نواختن زیبا را نیز به تصویر میکشد. در یک نقطه، ما میدانیم که آنها در حال نواختن در یک کلاب فیزیکی هستند، اما در حقیقت، ما داریم بهمراه روح آنها در قلب یک سیاه چاله فوقبزرگ موسیقی میکنیم – به خوشی در گرداب احساسشان گرفتار میشویم. شما هم ممکن است در آن گرفتار شوید.
۵- انیمیشن لاک پشت های نینجا جهش یافته نوجوان
اگر تنها آزمون «متحولان جنونآمیز» برای تمایز خودش در بین مختلف کانونهای «لژیون لاکپشتهای نینجا نوجوان» بود، با رنگهای درخشان آن با رنگآمیزی و نقشهها و بافتهای رنگی (به نظر میرسد توسط خطکشهای جزوههای مدرسه الهام گرفته شده است)، آن را به رنگهای برجسته تغییر شکل داده است.
چیزی که اول در هنگام تماشا متوجه آن میشوید، سبک هنری بیجان به آن است، که با رنگهای gouache و سطوح (به ظاهر الهامگرفته از خراشیدگیهای دفتر مدرسه) پر است. دومین چیز، فیلمنامه است که رابطه پرصدا بین لئو، راف، دانی و مایکی («آیا نام خانوادگی نداریم؟») و رابطه آنها با اسپلینتر («پدر» برای آنها – باز هم دلم آرام میشود) را به تصویر میکشد و باقی زمان صفحه را با شوخیهای آگاهانه نسل Z درباره TikTok و حمله به تایتان پر میکند.
داستان اصلی فیلم آنها را در سراسر نیویورک به نبرد با سوپرفلای، رهبر گروهی و همتحولی دیگر با طرحهایی برای حکومت بر جهان میفرستد. آیا اشاره کردم که موسیقی متن آن پر از هیپهاپ باورنکردنی است و ترنت رزنور و اتیکوس راس آن را ساختهاند؟ لژیون لاکپشتها برای همیشه.
۴- انیمیشن نیمونا
در سال ۲۰۲۱، پس از سالها توسعه فیلم در استودیوی بلو اسکای (کارگاه انیمیشن پشت سرزمین یخبندان)، تیم نیمونا خبر تلخی دریافت کرد: صاحبان جدید آن در دیزنی پس از خرید شرکت مادر فاکس، بلو اسکای را از بین برده و گفته شد که فیلم (گزارشاً به دلیل شکایت مدیران دیزنی ) همراه با استودیو به خاک سپرده خواهد شد.
دو سال و نیم بعد، پس از نجات دادن توسط تولیدکنندگان آناپورنا پیکچرز، DNEG Animation و نتفلیکس، فیلم بالاخره منتشر شد و از هرچه که هیچکس امیدوار بود بهتر بود. بر اساس کمیک ندا استیونسون، نیمونا داستانی برابریتی درباره یک تغییرشکلدهنده است که اصرار دارد قوانین جامعه درباره ظاهری که باید داشته باشد یا کسی که باید به نمایش بگذارد را رعایت نکند.
زمانی که او با شوالیه «بالیستر بولدهارت» ملاقات میکند که به طور نادرستی به قتل ملکه متهم شده است، این دو نفر به هم پیوسته و در برابر نظم سرکوبگری که پیش از این او را استخدام کرده برخاسته میشوند. اکشن نیمونا به شکلی استیلیزه از ترکیب انیمیشن دو بعدی و سه بعدی روی صحنه میرود و به یک اوج بزرگترین حجم میرسد.
۳- انیمیشن سوزومی
ماکوتو شینکای، یکی از بهترین کارگردانان انیمه در طول ۲۰ سال گذشته، شاید بهترین فیلم خود را منتشر کرده باشد. قهرمان نوجوان جدید او، سوزومه، باید جلوی یک کرم بسیار بزرگ اسطورهای را بگیرد که قرار است به شهرها و مناظر کشور برخورد کند و عملاً در طول ژاپن سفر کند و دربهای بینبعدی را که خراب شدهاند قفل کند.
در طول راه، شینکای ترسهای آخرالزمانی خود را با شوخی تعادل میدهد. سوزومه یک فیلم سفری خیالی است که به علاوه از لذتهای دیگری، شامل یک گربه حرفزن شیطانی، یک صندلی سهپایه بدخلق که همچنین میتواند حرف بزند (و لنگیدن، دویدن و دردسرسازی کند) و چندین نمونه اشاره آشکار و غیرآشکار به انیمههای محبوبی که پیش از آن تولید شدهاند، دارد. این کارگردان به خاطر شرکت کردن خود در هر جنبهای از تولیداتش شناخته شده است، از نوشتن صحنهنامه تا ساختن طرحهای داستانی و پسزمینهها، و او گفته است که این فیلم را برای مقابله با تاریخچه تلخ و بحرانی کشور ژاپن در زمینه آسیبهای زیستمحیطی، اما همچنین برای خنده دادن مردم ساخته است. سوزومه در این آزمون عالی عمل کرده است.
۲- مرد عنکبوتی: آنسوی دنیای عنکبوتی
از صحنه اول که با جابجایی رنگها و کار خط به دقت با ضربات عنیفی که گوئن استیسی به ساز درام خود وارد میکند آغاز میشود، تلاشی که در انیمیشن هیپرکینتیک و اولتراستایلیز شباهت ندارد قابل انکار است.
به عنوان یک ساکن زمین-۶۵، او در دنیایی از آبرنگهای نگین متحرک حرکت میکند، یکی از چندین جهان منحصربهفرد که این فیلم از آنها استفاده میکند تا تواناییهنری و طموحهای خلاقانه خود را نشان دهد. مایلز مورالس بهتر از همیشه به نظر میرسد، در قاب جلوه میکند و در این فیلم مسیر شخصیتی او همچنان شگفتانگیز است، سفری که با هوشمندی اجازه میدهد که ارتباطات او با خانواده و آینده مدنی خود به تقابل او با همراهان مرد عنکبوتی خود و سرنوشت ابرقهرمانی او متقابل شود.
در واقع، داستان آن در یک نقطه در حال توقف جدی میشود، اما برخلاف فیلمهای دو بخشی اخیر، موضوعات اصلی در اکراههای عبرتآموز بیشتر در میانهای خود را پیدا میکنند. این نیمی از فیلم نیست. در واقع، این یک فیلم کاملتر از اکثر فیلمهای ابرقهرمانی است که در این روزها جرأت میکند. و به لحاظ سبکش، بیشک یکی از پیچیدهترین و الهامگرفته شدهترین فیلمهای این دهه به شمار میرود.
۱- انیمیشن پسر و ماهیخوار
اگر شما دوست دارید از آثار استودیو گیبلی، به همین دلیل میتوانید برای فیلم اول هایائو میازاکی در دههی گذشته هیجان زده شوید. مانند فیلمهای روحپرور و دختری شجاع قبل از آن، جواهر جدیدترین اثر این استاد انیمیشن با استفاده حداکثر از اقدامات تصویری، شخصیت را منتقل میکند.
ماهیتو جوان، در رفتار خود در لباسپوشیدن، راه رفتن، دویدن و مخفیانه حرکت کردن در محیطهایی که به طور غنی با دستکشیده شدهاند، به ما نشان میدهد که او چه کسی است – این محیطها شامل توکیویی که توسط بمبها آتش زده شده است، مناظر سبز و جهانهای خیالی در بالای دنیای خودمان هستند.
یک راز خانوادگی و سفر به یکی از این حوادث جادویی به ماهیتو چالش میدهد که باید با آسیب دیدن مادرش مقابله کند، اما وقتی که میازاکی بدنهای ذوب شده، پرندههای حرفزن، آتشسوزیهای شعلهور و انواع اشکال شبیه کربی وارا به همراه میلیونها جنهای معلق میلنگ، حرکت میدهد، اشکال او به همان قدر قانع کننده ایمان میکنند که هرچیزی در دنیای واقعی است. شصت سال بعد از اینکه میازاکی اولین کار انیمیشن خود را انجام داد، پسر و آبیرنگ یک پیروزی است برای هنرمندی که چشمان و مدادهایش اصرار دارند به سکون نشسته نباشند.