هر چه باشی، تو به ریشهات وصلی ـ قسمت بیست و دوم
مجلهی خبری «صبح من»: نامهام که تمام شد در اولین فرصت آن را به جکس نشان دادم. او قول داد که نامه را به دست پرستار میرساند. چند ماه گذشت نه خبر از جواب نامه بود، نه خود نامه. من که صد در صد به جکس اعتماد داشتم بالاخره حرف نامه را پیش کشیدم. ـ … ادامه خواندن هر چه باشی، تو به ریشهات وصلی ـ قسمت بیست و دوم
برای جاسازی نوشته، این نشانی را در سایت وردپرسی خود قرار دهید.
برای جاسازی این نوشته، این کد را در سایت خود قرار دهید.