«صبح من» با دانستنیها: پروژه احداث «جاده مخصوص» یکی از عظیم ترین پروژه های راهسازی تاریخ مدرن ایران بوده است. این جاده که کمی بعد با نام رسمی جاده ۵۹ روی نقشه ها پدیدار شد، همان جاده چالوس خودمان است. همان جاده ای که سینه اش انباشته از خاطرات جمعی چند نسل است. با جاذبه های گردشگری و زیباترین مواهب طبیعت. جاده ای به زیبایی یک شعر. تنیده در تن کوهستان های البرز. پیچ در پیچ و قدم به قدم ترانه ای از سبزی روح بهار و رنگواره های پاییز. خنکای آبشارهای خروشان در دل بعد از ظهرهای تابستانی و آرامشی از جنس درخت سرو در غروب های زمستانی.
به گزارش «صبح من»؛ اما این جاده زیبا، تماشایی و رویایی به سادگی و بدون زحمت ساخته نشد. با این حال جالب است بدانید که ساخت جاده چالوس چقدر طول کشید. پروژه های راهسازی عموما به این معروف هستند که زمان زیادی برای اجرایشان نیاز است. به طوری که مثلا عملیات ساخت اتوبان تهران – شمال پس از گذشت بیست و شش سال هنوز به پایان نرسیده. آن هم در دورانی که به لحاظ ابزارها و تکنولوژی های راهسازی فرسنگ ها جلوتر از زمان اجرای پروژه جاده چالوس است. با این همه جالب در خصوص جاده چالوس این است که از آغاز ساخت آن تا رسیدن به مرحله بهره برداری زمان زیادی نیز سپری نشد. در این مطلب قصد داریم به شرح جزئیات پروژه ساخت این جاده و پاسخ به این پرسش بپردازیم که ساخت جاده چالوس چقدر طول کشید.
ساخت جاده چالوس چقدر طول کشید؟
پروژه ساخت جاده چالوس در سال ۱۳۱۰ کلید خورد و در سال ۱۳۱۲ به بهره برداری رسید. اما آیا می توان در جواب به این سوال که ساخت جاده چالوس چقدر طول کشید بی درنگ پاسخ داد که دو سال؟ هم بله و هم نه!
حقیقت این است که آنچه ما امروز با نام جاده چالوس می بینیم در آغاز اصلا چنین سیمایی نداشت. اما تاریخ صد البته این را هم می گوید که تا قبل از صبح روز جمعه دهم آذر ۱۳۱۲ که رضاشاه پهلوی خود شخصا برای افتتاح جاده چالوس برابر یک تونل کوچک حضور یافت، اصلا جاده ای در ایران برای سفر خودرویی از جنوب به شمال کشور وجود نداشت. تا پیش از این فقط مالروهای کوهستانی بودند و شاید اسب ها و سوارکارانی جسور. تاریخ ذکر کرده که خود شاه مفخم، ناصرالدین شاه قاجار نیز هر تابستان سوار بر درشکه های سلطنتی اش راه همین مالروها و گذرگاه های صعب العبور را برای رسیدن به ییلاق محبوبش، شهرستانک طی می نموده است. بگذارید نگاهی به اعداد و ارقام بیندازیم.
ایران در پایان عهد قاجار صاحب حدود سه هزار کیلومتر جاده زمینی بود. در پایان سلطنت رضاشاه این رقم به بیست و چهار هزار کیلومتر رسید. شوخی نیست. جاده های ایران در عرض کمتر از پانزده سال هشت برابر شدند. رشد اقتصادی هشتصد درصدی! با ذکر این نکته که بسیاری از این جاده ها و از جمله جاده چالوس در آغاز بهره برداری چندان کامل نبودند. نقص ها و کاستی های بسیاری وجود داشتند که برخی در سال های بعد ترمیم و برطرف شدند و برخی نیز هرگز برطرف نشدند.
رضاشاه در مراسم افتتاح جاده چالوس
تونل حیاتی کندوان
اگر از هر ایرانی بپرسید مشهورترین تونل ایران چیست بی شک پاسخ خواهد داد تونل کندوان. تونلی که ساخت آن در سال ۱۳۱۴ آغاز شد و در سال ۱۳۱۷ به پایان رسید. تا پیش از به بهره برداری رسیدن تونل کندوان خودروها مجبور بودند برای ادامه مسیر خود در راهی پر پیچ و خم، کوه بزرگی را دور بزنند. ساخت تونل کندوان گرچه تنها پانزده دقیقه از مسیر کرج به چالوس را کوتاه تر ساخت؛ اما جان های زیادی را نیز نجات داد.
گرچه ساخت تونل کندوان یکی از مهمترین نواقص ایمنی جاده چالوس را برطرف ساخت؛ اما اگر بنا باشد جانب انصاف را نیز رعایت کنیم این را هم باید گفت که جاده چالوس را ابدا نمی توان جاده چندان امنی دانست. این جاده پیر صد و شصت کیلومتری با تمام زخم ها و کاستی هایش به امروز رسیده و در این سال ها تنها زیبایی آن زبانزد بوده و نسیم های معطرش؛ و نه صد البته امنیت آن.
اتوبان تهران – شمال احتمالا محور ایمن تری خواهد بود. آزادراهی که رکورددار یکی از طولانی ترین پروژه های ساخت جاده در جهان مدرن است. آن هم نه در ابتدای قرن بیستم بلکه یک قرن بعد از آن. کارگزاران اصلی پروژه جاده چالوس کمپانی های آلمانی و بریتانیایی بودند و درست چند سال بعد آلمان ها به لهستان حمله بردند و جنگ جهانی دوم آغاز شد. جالب هم اینکه طراح و نقشه بردار ارشد پروژه ساخت جاده چالوس یک مهندس لهستانی به نام چرنتلسکی بود. کارگزاران اتوبان تهران شمال نیز چند کمپانی چینی اند که البته از حق نگذریم کار را سریع تر از کارگزاران قبلی و کمپانی ها و تعاونی های داخلی پیش می برند.
نمایی از جاده چالوس در دهه بیست
از سختی های ساخت تونل کندوان هم اینکه رضاشاه در جریان عملیاتی شدن پروژه مجبور شد دستمزد بسیار بالای پنج ریالی را برای تشویق کارگران به شرکت در پروژه وضع کند. روایت است که کارگران در جریان ساخت تونل کندوان به ازای هر کلنگی که می زدند مزد می گرفتند.